ادامه: [صفحه ۲] 🔶وی در ادامه گفت: ذهنیت طرح شده از سوی برخی جامعه­‌شناسان و روان‌شناسان در دوران مدرن ، باور و عقیده‌ی دینی را محصول موقعیت­‌های ترس می­داند که به واسطه­‌ی یک امر متعالی تلاش می­کند تا بر هراس خود چیره شود. اندیشه دینی باید این توضیح و معادله را به صورت واژگونه بازسازی کند. مبنای این توضیح نگاه مبتنی بر توحید و فقر کل ماسوا نسبت به مبدأ و منشأ هستی است. 🔸در واقع شرایط رنج و ابتلا به شدائد موقعیتی است تا حقیقت محجوب امکان پدیداری پیدا کند. باور به امر متعالی، امری فطری است که به هنگام حوادث، مورد توجه انسان واقع می­شود. احوال و غفلت روزمره یک نوع حجاب است و موقعیت­‌های خاص ما را نسبت به وضع حقیقی خود در هستی آگاه می­کند. همانطور که قرآن می­فرماید: فَإذا رَکِبُوا فِی الفَلکِ… و این چیزی است که به عنوان یکی از مضامین جدی، محورهای مهم و دستورکار قلمرو هنر و اندیشه میشود به آن توجه کرد. 🔸این پژوهشگر حوزه­‌ی فرهنگ بیان کرد: پدیده­‌ی کرونا با همه­‌ی مهیب بودن روزی به پایان خواهد رسید و بعید است که پایان تاریخ باشد. عقیده ندارم که این تجرب‌ه­ی خاص جهانی، حصار و قلعه­‌های امنی را که تمدن‌­ها، گروه­‌ها، هویت‌های فرهنگی، اجتماعی و صنفی برای خود ایجاد کرده‌­اند، را از بین ببرد و ذوب کند، به خصوص با شناختی که از اصحاب علوم انسانی داخلی داریم. به عنوان یک مطایبۀ کاملاً جدی باید امیدوار باشیم که در غرب حرکتی صورت گیرد، شاید از تبعات و نتایج آن در اینجا بهره ببریم، چون تا وقتی از مرکز پیام نیاید اصحاب پیرامون کاری از پیش نخواهند برد. می­توان امید داشت تا اصحاب اندیشه و هنر از این تجربه­‌ی جمعی جهانی کوله‌بار خود را پرکرده باشند برای منشا خلاقیت و آفرینش­های هنری برجسته در جهت نگاهی که مطرح شد. 🔸دکتر صفار هرندی در پایان در پاسخ به این سؤال که آیا در حوزه­‌ی فرهنگ عمومی و سیاست نگاهی که ما از قبل به غرب داشتیم تغیری کرده یا نه؟ گفت: از حیث فردی و روانشناسی با توجه به برداشت شهودی که من از اطراف خود دارم، به نظر می­رسد در بطن این تجربه ما با گرایشاتی نسبت به جنبه‌های دینی، اخلاقی و اجتماعی روبرو هستیم. نمودهایی همچون یاد مرگ و بی اعتباری دنیا و اهمیت و اصالت یافتن مسائل اخلاقی،عاطفی و خانوادگی نسبت به دغدغه­‌های قدرت و ثروت. 🔸اما از حیث جمعی برای جامعۀ ما ماجرای اخیر کرونا جدا از زاویه‌­ای که تا الان گفتگو کردیم، حاوی تکانه مهمی از حیث مباحث هویتی بود. تجربه­‌ی جهانی اخیر، شاید بتواند نقطه عطفی در مناسبات هویتی ما و غرب باشد. روشنفکرانی که هویت خود را در سایه­ی تفکرات غربگرایانه تعریف کرده­‌اند و قلعه­‌ی محکمی از آن ساخته اند، دچار ضربه و خلل­‌های جدی خواهند شد. 🔸در طول دو سه دهه اخیر با جریانی روبرو هستیم ­که هم جنبه‌ی رسانه­ای دارد که رسانه­‌های داخلی و خارجی به آن پرداخته­‌اند و هم جنبه نظری و شبه نظری که در بسیاری از اظهارات روشنفکران غربگرا در فضای سیاسی و اجتماعی ایران می­بینیم، حتّی در قالب لطیفه وارد مناسبات بین فردی جامعه­‌ی ما هم شده که من نام آن را «ایده استثناانگاری» مینامم. ایده‌­ای که معتقد است یک سری ویژگی­‌های خاص که عموما بد، منفی و استثناء هستند در مردم ایران وجود دارد که آن­ها را از جامعه­‌ی متمدن، عقلانی و نظم یافته غرب متمایز می­کند. یک رابطه­‌ی دو قطبی که در یک سو همه­‌ی رذائل و ضعف­‌ها و از سوی دیگر آن همه­‌ی کمالات و مطلوبات قرار دارد، با تاکید بر اینکه همه­‌ی مشکلات و مسائلی که با آن مواجه هستیم اسثنائی و مخصوص جامعه­‌ی ایران است. این جریان به صورت سازمان­یافته تبدیل به بخشی از ذهنیت یک جمع مهم و قابل ملاحظه­ از مردم ایران شده، طبقه­‌ی متوسط شهری که به نوعی گرایشات نوخواهی، احساس خودباختگی و تحقیر هویت ملی در بین آن­ها وجود دارد. 🔸 بحران کرونا و مجموع اتفاقاتی که در نظام سلامت و بهداشت کشورهای توسعه یافته افتاد، تصمیمات به سرعت تغییر یابنده، حالت پریشانی و بلاتکلیفی و تبعات آن در صحنه­‌ی اجتماعی و فرهنگی این جوامع، تصویر واقعی غرب را نمایان کرد. گرچه روشنفکران غربگرای ایرانی این فرصت را به خود در جهت بازنگری در ایده­‌های قبلی نخواهند داد و کماکان در حال احیای گفتمان گذشته از یک زاویه­‌ی جدید هستند. فقط تعداد محدودی اذعان می­دارند که بر خلاف تلقی قبل جامعه­‌ی ایران پوچ و فاقد سرما­یه­‌ی اجتماعی نیست و می­تواند در مقابل چنین مسائلی تاب­آوری داشته باشد.