✍علی به نمازهای یومیه و نماز شب خیلی مقید بود. 💢نمازهای واجب را تا جایی که می توانست سر وقت می خواند. 💯برایش فرقی نمی کرد کجا و در چه موقعیتی باشد. 🔰وقتی صدای اذان را می شنید ناخود آگاه بلند می شد برای نماز. ♻️اکثر اوقات هم وضو داشت و اگر نداشت؛ ده دقیقه مانده به اذان وضو می گرفت و آماده ی نماز می شد. 💠قرائت قرآن و نماز شبش هم ترک نمی شد. 🌐در این ده سالی که با هم زندگی کردیم هر وقت که خانه بود نماز شبش هم به راه بود. 🌀اول شب یک جز قرآن می خواند؛ بعد یک دعایی از مفاتیح می خواند و بعد می خوابید. 🔹ساعت سه تا سه و نیم شب هم بیدار می شد برای نماز شب. 🔸بعد از نماز شب می خوابید و دوباره برای نماز صبح بیدار می شد. همیشه به او می گفتم: 🔻 ✔️علی! این چه خوابیه؟ هی بیدار میشی؛ نمی خوای یه ذره به خودت رحم کنی؟ یه کم استراحت کنی؟ علی هم همیشه می گفت:🔻 💬خواب راحت فقط برای زیر خاکه. 🚫دنیا جای خواب نیست. 💭وقتی رفتیم زیر خاک به اندازه کافی وقت برای خوابیدن هست. راوی: همسر شهید برگرفته از کتاب: 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea