(۱۱) نکته ی تربیتی در واکاوی واژه ◇ حسد ◇ در معنای کلمۀ «حَسَد» نزد عموم لغویون اتفاق نظر بر این است که: «الحسد أن تتمنی زوال نعمۀ المحسود إليك». حسد آرزوی زوال و ازبین‌رفتن نعمت از کسی است که به او حسد می‌ورزی. اما آنچه تأمل‌برانگیز است قید «و ان لم یردها لنفسه»  است که برخی به تعریف حسد افزوده‌اند؛ یعنی فرد حسود آرزو دارد هیچ کس به هیچ نعمتی دست نیابد ولو اینکه خود او نیز به آن نرسد؛ مانند فردی که آرزوی زایل‌شدن پُست و مقامی از کسی دارد، گرچه خودش نتواند به آن مقام و موقعیت دست یابد یا کسی که آرزو کند یک زندگی و ازدواج موفق به فراق و جدایی بدل شود، حتی اگر خود او در این میان بهره‌ای نبرد. «حسد» نزد برخی لغویون از نظر لغوی شبیه به واژۀ «حَسْدَل» دانسته شده است. «حسدل» به‌معنای «قُراد» در زبان عربی و «کَنِه» در زبان فارسی است؛ یعنی همان‌گونه که کَنه خون را می‌مکد، گویا حسد آنگاه که به جان آدمی می‌افتد، هستی و حقیقت ایمان را می‌مکد و نابود می‌کند. آثار روحی جسمی حسد: بعضی از عادات و خلقیات هستند که از قدرت زندگی می کاهند مثل خود پسندی و حسادت. متخصصین امر گویند این عادات منفی روانی روی سمپاتیک بزرگ و غدد داخلی اثر می‌کند و می‌تواند مبدا اختلالات عملی و حتی عضوی شود. در این باره حضرات معصومین می فرمایند: العجب لغفلة الحساد عن سلامة الاجساد جاى شگفتى است كه افراد حسود از سلامت بدن خود غافلند. در جای دیگری میفرماید: الحَسَدُ لا يَجلِبُ إلاّ مَضَرَّةً وغَيظا ، يوهِنُ قَلبَكَ ، ويَمرِضُ جِسمَكَ ، وشَرُّ مَا استَشعَرَ قَلبُ المَرءِ الحَسَدُ  حسادت ، جز زيان و خشم ، دستاوردى ندارد . حسادت ، دل را سست و تن را بيمار مى كند . بدترين چيزى كه قلب آدمى احساس مى كند ، حسادت است .  الحَسودُ دائِمُ السُّقمِ امام على عليه السلام : حسود ، هميشه بيمار است. «صِحَّۀُ‌ الْجَسَدِ مِنْ‌ قِلَّۀِ‌ الْحَسَدِ» هر كس كه مى‌بينى سالم است پيداست كه حسود نيست. حسد ضرر عاطفى دارد: (برادر كشى) اولين گناهى كه روى زمين شد به خاطر حسد بود. برادرى برادرش را كشت؛ حضرت آدم دو تا پسر داشت، هر دو عملى را انجام دادند. از اولى قبول نشد و از دومى قبول شد. اولى از حسادت برادر دومى را كشت و پسران يعقوب برادرشان را توى چاه انداختند. حسد باعث برادركشى شد. حسد عادل است! حضرت علی علیه السلام فرمود: لِلَّهِ دَرُّ الْحَسَدِ مَا اعْدَلَهُ بَدَءَ بِصَاحِبِهِ فَقَتَلَهُ آفرين بر حسد! چقدر عدالت پيشه است، نخست به سراغ صاحبش مى رود و او را مى كشد»! توانم آنکه نیازارم اندرون کسی حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است بمیر تا برهی ای حسود کاین رنجیست که از مشقت آن جز به مرگ نتوان رست