#قرآن
#تفسیر
سوره هاى مكى و مدنى را از دو راه مى توان شناخت:
۱. روايات و احاديثى كه محل نزول سوره را معين مى كند.
۲. غور و تدبر در مضامين آيات سوره، كه غالبا مى تواند سندى گويا، بر مكى و مدنى بودن سوره و آيه هاى آن گردد.
از آنجا كه مكه و مدينه داراى دو محيط مختلف بودند و بر هر كدام افكار گوناگونى حكومت مى نمود، و اسلام در هر يك از دو نقطه، با مسائل و مشكلات خاصى روبه رو بود، به همين جهت، پس از آشنايى با طرز تفكر و مسائل محيط و بررسى مضامين آيات سوره، مى توان محل نزول سورهها و آيهها را به دست آورد؛ مثلا، محيط مكه مركز شرك و بت پرستان بود؛ يهود و نصارا در آنجا نفوذ نداشتند و افراد باايمان در آنجا در اقليت بودند. موضوع جهاد و مبارزه در آنجا مطرح نبود و پيامبر غالبا با بت پرستان سروكار داشت و نقطه اختلاف پيامبر با مشركان در مسئله توحيد و يگانگى خدا و تجديد حيات و زندگى در روزرستاخيز بود.
بنابراين، آياتى كه محور بحث در آنها، مسئله مبدأ و معاد و نكوهش شرك و بيان سرگذشت ملتهايى كه بر اثر نافرمانى خدا و رسول او گرفتار خشم گرديده اند، باشد، غالبا در مكه نازل شده است، ولى محيط مدينه، محيط ايمان و تقوا، مركز نفوذ اهل كتاب و بالاخص طوايف يهود، زادگاه جوانان و قهرمانان دلاور اسلام به شمار مى رفت و محيطى بود كه مسلمانان در آنجا مسائل اصولى را پشت سر گذارده بودند و نوبت آن رسيده بود كه به يك سلسله وظايف عملى و دستورات اجتماعى و اخلاقى (مانند: نماز و روزه و زكات و... ) متوجه شوند. بر همين اساس، آياتى كه درباره تورات
و انجيل و عقايد اهل كتاب و شرح وقايع نبردها و جنگهاى مسلمانان با اهل كتاب و مشركان نازل گشته و يا متضمن اصول اخلاقى و دستورهاى مذهبى، از واجبات و مستحبات است، همگى مدنى بوده و به اصطلاح پس از مهاجرت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از مكه به مدينه نازل شده اند «۱»؛ زيرا در محيط مدينه، سروكار پيامبر با انصار و طوايفى بود، كه تدريجا اسلام مى آوردند؛ ديگر موقعيت ايجاب نمى كرد كه آن حضرت درباره نكوهش بتها و بت پرستان، سخن بگويد.
#تفسیر
#قصار_السور
#فلق(۱)
بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ (۱)
مِنْ شَرِّ مٰا خَلَقَ (۲)
وَ مِنْ شَرِّ غٰاسِقٍ إِذٰا وَقَبَ (۳)
وَ مِنْ شَرِّ اَلنَّفّٰاثٰاتِ فِی اَلْعُقَدِ (۴)
وَ مِنْ شَرِّ حٰاسِدٍ إِذٰا حَسَدَ (۵)
#تفسیر
#قصار_السور
#فلق(۲)
شان نزول سوره:
✍درباره شان نزول سوره #فلق روایاتی در غالب کتب تفسیر نقل شده که مطابق آنها پیغمبر اکرم ص به وسیله بعضی از یهود مورد سحر قرار گرفته، و بیمار شده بود، جبرئیل نازل شد و محل ابزار سحر را که در چاهی پنهان کرده بودند نشان داد، آن را بیرون آوردند، سپس این سوره را خواندند، و حال پیغمبر اکرم ص بهبود یافت.
ولی مرحوم طبرسی و بعضی دیگر از محققان اینگونه روایات را که سند آن فقط به دو نفر"ابن عباس"و"عایشه"منتهی میشود زیرا سؤال قرار دادند، زیرا:
اولا سوره طبق مشهور مکی است و لحن آن نیز لحن سورههای مکی را دارد، در حالی که درگیری پیامبر ص با یهود در مدینه بوده است و این خود دلیلی است بر عدم اصالت اینگونه روایات.
از سوی دیگر اگر پیغمبر اکرم ص به این آسانی مورد سحر ساحران قرار گیرد تا آنجا که بیمار شود و در بستر بیفتد، به آسانی ممکن است او را از مقاصد بزرگش بازدارند، مسلما خداوندی که او را برای چنان ماموریت و رسالت
عظیمی فرستاده از نفوذ سحر ساحران حفظ خواهد کرد، تا مقام والای نبوت بازیچه دست آنها نشود.
از سوی سوم اگر بنا شود سحر در جسم پیغمبر ص اثر بگذارد ممکن است این توهم در مردم پیدا شود که سحر در روح او نیز مؤثر است، و ممکن است افکارش دستخوش سحر ساحران گردد، و این معنی اصل اعتماد به پیامبر ص را در افکار عمومی متزلزل میسازد.
و لذا قرآن مجید این معنی را نفی میکند که پیغمبر"مسحور"شده باشد میفرماید:
وَ قٰالَ الظّٰالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاّٰ رَجُلاً مَسْحُوراً اُنْظُرْ کَیْفَ ضَرَبُوا لَکَ الْأَمْثٰالَ فَضَلُّوا فَلاٰ یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلاً: "
ظالمان گفتند شما از یک انسان سحره شده ای پیروی میکنید، ببین چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند؟ آن چنان که نمی توانند راه را پیدا کنند"!
(فرقان ۸ و ۹).
"مسحور"در اینجا خواه به معنی کسی باشد که از نظر عقلی سحر شده یا در جسمش، در هر صورت گواه بر مقصود ما است.
آیت الله مکارم شیرازی
تفسیر نمونه.👆
علامه طباطبایی و آیت الله جوادی
مخالف با این نظر هستند ذیلا تقدیم می شود.
#تفسیر
#قصار_السور
#فلق (۳)
فرمایش علامه طباطبایی
در مورد شان نزول سوره فلق و ناس:
✍اما تاثیر سحر در اینکه مرضی در بدن آن جناب پدید آید، و یا اثر دیگری نظیر آن را داشته باشد، هیچ دلیلی بر مصونیت آن جناب از چنین تاثیری در دست نیست.
آیه شریفه سوره فرقان(۸ و ۹ )منظور مشرکین که پیامبر اکرم دیوانه است بی عقل است را رد میکند و دلیلی بر رد محسور بودن آن حضرت از جهت جسمی نیست.
بیان آیت الله جوادی آملی
در مورد سحر واقع شدن پیامبر اکرم (ص):
حرم امن نبوت از سحر مصون است؛ البته آسیب رساندن به بدن حضرت مثل اینکه سنگ زدن به دندان مبارک حضرت یا سنگ زدن به پای مبارک حضرت آسیب میرساند، آسیب رساندن به بدن مطهر ائمه(علیهم السلام) و انبیاء(علیهم الصلاة و علیهم السلام) یک امر ممکن بلکه واقع شدنی است نقص نیست؛ اما به حرم امن عقل اینها، اعجاز اینها، رسالت اینها، امامت اینها، ولایت اینها آن منطقه، منطقه ممنوعه است احدی در آن منطقه راه ندارد و هیچ کاری نمیتواند به آن حرم امن آسیب برساند و اگر مرحوم شیخ طوسی و سایر بزرگان ما اصرار دارند که آن حَرَم امن است نسبت به عقلانیت آنها نبوت اینها وحی اینها رسالت اینها که کلام الهی آنجا جایگاه خاصی دارد آن منطقه، منطقه ممنوعه است، شیطان راه ندارد چه رسد به دیگران. منشأ شرّ شیطان است که ﴿إِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ﴾، از شیطانی که با کمند سنگین در کمین صراط مستقیم است او راه ندارد چه رسد به دیگران که دیگران دستپرورده شیطان هستند. پس آن قلب مطهر، روح مطهر، مقام نفسانی او مطهر از هر وسوسه و دسیسه و سحر و مانند آن است، بدن آسیب میبیند.
#تفسیر
#قصار_السور
#فلق (۴)
📖ثواب قرائت سوره:
مَنْ قَرَأَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِ النَّاسِ فَکَأَنَّمَا قَرَأَ جَمِیعَ الْکُتُبِ الَّتِی أَنْزَلَهَا اللَّهُ عَلَی الْأَنْبِیَاء.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکس قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ را بخواند، گویی تمام کتابهایی را که خداوند بر پیامبران (علیهم السلام) نازل کرده، خوانده است.
مَنْ قَرَأَ سُورَهًَْ الْفَلَقِ فِی کُلِّ لَیْلَهًٍْ عِنْدَ مَنَامِهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ کَأَجْرِ مَنْ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ صَامَ وَ هِیَ رُقْیَهًٌْ نَافِعَهًٌْ وَ حِرْزٌ مِنْ کُلِّ عَیْنٍ نَاظِرَهًٍْ بِسُوءٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکه هر شب به هنگام خواب سوره الْفَلَقِ را بخواند، خداوند پاداشی همچون پاداش کسی که حج گزارده و عمره بهجای آورده و روزه گرفته برایش مینویسد. این سوره تعویذی سودمند و حرزی در برابر هر چشم بدنگر است.
نکته مهم:
ثواب قرائت ها که در روایات نقل شده به شرط عمل به محتوای آن سوره است اولا
ثانیا طبق بیان و تحقیق برخی از بزرگان غالب روایات نقل کننده ثواب قرائت از جهت سند ضعیف می باشند..
در این مورد مقاله هایی هم نوشته شد ذیلا نقدیم می شود.
#تفسیر
#قصار_السور
#فلق (۵)
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
بگو: پناه ميبرم به پروردگار سپيده صبح.
در این آیه چند نکته را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم:
1⃣مفردات آیه:
اعوذ: مصدر" عوذ" که کلمه" اعوذ" متکلم وحده از مضارع آن است، به معنای حفظ کردن خویش و پرهیز دادن از شر از راه پناه بردن به کسی است که میتواند آن شر را دفع کند.
(المیزان)
الفلق: "فلق" (بر وزن شفق) از ماده"فلق" (بر وزن خلق) در اصل به معنی شکافتن چیزی و جدا کردن بعضی از بعضی دیگر است، و از آنجا که به هنگام دمیدن سپیده صبح پرده سیاه شب میشکافد، این واژه به معنی طلوع صبح، به کار رفته، همانگونه که"فجر"نیز به همین مناسبت بر طلوع صبح اطلاق میشود.
2⃣ در رابطه با حقیقت استعاذه و ارکان آن
نکاتی را ما تقدیم میداریم لکن بحث را عمیقا می توانیم در جلد اول صفحات اول تفسیر جناب ملاصدرا و اسرار الصلاه امام علیه الرحمه پیگیری کنیم.
3⃣محور بحث در این سوره: 👇
پناه بردن به رب فلق از وجود چهار چیز است:
الف: از شرّ آنچه خلق شده است.
ب: از شرّ هر موجود شرور هنگامي كه شبانه وارد ميشود.
ج: از شرّ آنها كه با افسون در گرهها ميدمند.
[و هر تصميمي را سست ميكنند].
د: از شرّ هر حسودي هنگاميكه حسد ميورزد!
موارد چهارگانه فوق را در ذیل آیه مربوط بررسی خواهیم کرد.
#تفسیر
#قصار_السور
#فلق (۶)
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
بگو: پناه ميبرم به پروردگار سپيده صبح.
🏃🏃♂استعاذه:
آیت الله جوادی آملی فرمودند:
استعاذه اصلش لازم است، زیرا انسان موجودی است که در معرض خطر است آن توانایی را ندارد که هر خطری را شناسایی کند اولاً و آن را دفع کند ثانیاً یا از خود دفاع کند ثالثاً؛ انسانی که در معرض بسیاری از رخدادهای تلخ است هیچ چارهای جز استعاذه ندارد.
در استعاذه سه امر لازم است اصل استعاذه، استعاذه به چه کسی و استعاذه از چه چیزی.
----
در سوره مبارکه فلق امر شدیم به رب فلق پناه ببریم از چهار خطر عظیم و ویرانگر...
البته تذکر این نکته نیز بی اثر نیست!👇
پناه بردن به خدا از خطرات، تنها با گفتن «اعوذ» حاصل نمىشود، بلكه علاوه بر گفتن، عمل نيز لازم است. چنانكه اهل بيت پيامبر عليهم السلام وقتى مسكين و يتيم و اسير، اطعام را كردند، گفتند: «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً» ما از روز قيامت مىترسيم كه اطعام كرديم.
قرآن مىفرمايد: «فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ» خداوند نيز آنان را از شرّ آن روز نجات داد. پس گفتن «إِنَّا نَخافُ» به تنهايى كارساز نيست، بلكه بايد همراه با عمل باشد.
روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
#تفسیر
#قصار_السور
#فلق (۷)
مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ(۲)
[بگو پناه می برم به رب سیپده صبح ]
از شرّ تمام آنچه آفریده است.
علامه طباطبایی رحمه الله علیه:
یعنی از شر هر مخلوقی، چه انسان و چه جن و چه حیوانات و چه هر مخلوق دیگری که شری همراه خود دارد، پس، از عبارت" ما خلق" نباید توهم کرد که تمامی مخلوقات شرند و یا شری با خود دارند، زیرا مطلق آمدن این عبارت دلیل بر استغراق و کلیت نیست.
---‐---
در اضافه (شَرِّ) به (مَا) این نکته است که پروردگار با این بیان به انسان فهمانده است که هر شرّی از هر مخلوقی صادر و ناشی شود، منتسب و مرتبط به خود آن مخلوق است. شرّ محض هم وجود ندارد و بلکه شُرور نسبی است. آنچه نسبت به تو شرّ است، نسبت به آفریده دیگری خیر است. مثلاً اگر گرگی گوسفند تو را بخورد، این کار نسبت به تو و گوسفند شرّ است و نسبت به گرگ خیر. تفنگ یک حربه دفاعی است؛ نشانه رفتن آن به سوی دشمن خونخواره خیر، و به سوی دوست یا آدم بیگناهی شرّ است.و ... خلاصه خدا هر چیزی را برای کاری و مصلحتی آفریده است و اغلب حکمت و فلسفه آنها از دید ما پنهان است.
🗞خلاصه همه نظریات در رابطه با این آیه:
ریشه شرّ در این است که یک موجود صاحب اختیار قدم از وادی توحید بیرون می گذارد.
و بعد به کسان دیگر هم این شرّ را سرایت می دهد. خروج از وادی عبودیت خداوند ایحاد شرّ میکند والسلام و هر کسی از وادی بندگی بیرون رفته بایستی از دست او بخدا پناه برد. چون پیش او امنیت نیست آرامش نیست او شر ایجاد میکند.
به این روایت توجه بفرمایید:👇
حضرت امیر فرمود:
اگر کسی یک خصلت از خصال خیر در او باشد ، کافی است که سایر صفات و خصلتهای او را تحمل کنم و ببخشم مگر دوچیز را :
یکی بی عقلی و یکی بی ایمانی.
آنجا که دین و ایمان نیست امنیت نیست شرّ است،به آدم بی ایمان در هیچ چیز نمی شود اعتماد و اطمینان کرد . آنجا که امنیت و اعتماد و اطمینان نیست زندگی گوارا نیست ، دائما نگرانی است ، خوف است ، اضطراب و دلهره است ، آدمی همیشه باید مواظب خود باشد که از ناحیه همان دوستان خود خیانت نبیند . اما آنجا که عقل نیست حیات و زندگی نیست ، مردگی است ، باید به حساب مردگان به حساب آورد .
مَنِ اِسْتَحْكَمَتْ لِي فِيهِ خَصْلَةٌ مِنْ خِصَالِ اَلْخَيْرِ اِحْتَمَلْتُهُ عَلَيْهَا وَ اِغْتَفَرْتُ فَقْدَ مَا سِوَاهَا وَ لاَ أَغْتَفِرُ فَقْدَ عَقْلٍ وَ لاَ دِينٍ لِأَنَّ مُفَارَقَةَ اَلدِّينِ مُفَارَقَةُ اَلْأَمْنِ فَلاَ يَتَهَنَّأُ بِحَيَاةٍ مَعَ مَخَافَةٍ وَ فَقْدُ اَلْعَقْلِ فَقْدُ اَلْحَيَاةِ وَ لاَ يُقَاسُ إِلاَّ بِالْأَمْوَاتِ.
کافی ج ۱ ص۲۷
فرمایش علامه مغنیه
هم جالب بود برای بنده:
(مِنْ شَرِّ مٰا خَلَقَ) أي من شر كل ذي شر إنسانا كان أم غير انسان.. و ما من مخلوق إلا و فيه الأهلية التامة للخير و الشر، قوة موجبة و أخرى سالبة، و لا شيء في الوجود خير محض بذاته إلا خالق الوجود.
تفسیر کاشف ج ۷ ص۶۲۵
#تفسیر
#قصار_السور
#فلق (۸)
وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ(۳)
[بگو پناه می برم به ربّ سپیده صبح
از شرّ آنچه که آفریده شده]
و از شرّ هر موجود شرور هنگامی که شبانه وارد میشود.
در صحاح میگوید: کلمه" غسق" به معنای اولین مرحله از ظلمت شب است، وقتی گفته میشود" قد غسق اللیل" معنایش این است که تاریکی شب فرا رسید، و غاسق شب، آن ساعتی است که شفق سمت مغرب ناپدید شود.
و کلمه" وقوب" که مصدر فعل ماضی" وقب" است، به معنای داخل شدن است. ".
در نتیجه معنای آیه این میشود: و از شر شب وقتی که با ظلمتش داخل میشود. و اگر در آیه شریفه شر را به شب نسبت داده، به خاطر این بوده که شب با تاریکیش شریر را در رساندن شر کمک میکند، و به همین جهت میبینیم شروری که در شب واقع میشود بیشتر از شرور واقع در روز است. علاوه بر این، انسان که مورد حمله شرور است، در شب ناتوان تر از روز است.
----------
✍ظرف شب به ذات خود که شرّی ندارد ولی موجودی که در سر سودای آسیب زدن به غیر را دارد از مرکب شب استفاده می کند که بهتر به مقصود خود برسد. و از چنین چیزی باید به خدا و ربّ فلق پناه برد.
ظرف شب برای گروهی ظرف زمانی سعود است که فرمود :الهی سر برود ولی سحر نرود
به پیامبرش هم دستور داد: قم الیل الا قلیلا.
و اتفاقات بابرکت زیادی در همین زمان شب اتفاق افتاده است👇
به شبها عاشقان را راز باشد
به شب كوی وفا، در باز باشد
به شب بردند عیسی را به افلاك
به چرخ چارمین از عالم خاك
به شب قرآن فرود آمد زمعبود
به شب حقّ جرم آدم را ببخشود
پیمبر را به شب معراج دادند
دلش نور و سرش را تاج دادند
برداشت صاحب تفسیر روح البیان از آیه👇
لان حدوث الشر فيه (فی اللیل ) اكثر و التحرز منه أصعب و أعسر و لذلك قيل الليل أخفى للويل و قيل اغدر الليل لانه إذا اظلم كثر فيه الغدر و الغوث يقل فى الليل و لذا لو شهر انسان بالليل سلاحا فقتله المشهر عليه لا يلزمه قصاص و لو كان نهارا يلزمه لانه يوجد فيه الغوث و الحاصل انه ينبعث اهل الحرب فى الليل و تخرج عفاريت الجن و الهوام و المؤذيات و نهى رسول اللّه عليه السلام عن السير فى أول الليل و امر بتغطية الأواني و إغلاق الأبواب و إيكاء الاسقية و ضم الصبيان و كل ذلك للحذر من الشر و البلاء.
#تفسیر
#قصار_السور
#فلق (۹)
وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ.
[بگو پناه می برم به ربّ سپیده صبح
1⃣از شرّ آنچه که آفریده شده
2⃣و از شرّ هر موجود شرور هنگامی که شبانه وارد میشود.]
3⃣و از شرّ آنها که با افسون در گرهها میدمند (و هر تصمیمی را سست میکنند)
📖مفردات
نفاثات: دمندگان. نفث: دميدن. آن گاهى دميدن معنوى است مانند الهام و تلقين. از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نقل شده كه درباره وحى فرموده: «الا و ان الروح الامين نفث في روعى» و گاهى ظاهرى است به معنى انداختن كمى از آب دهان. راغب گويد: «النفث: قذف الريق القليل و هو اقل من التفل» يعنى آن انداختن كمى بزاق است كه از بزاق معمولى اندك است، آن جمع نفاث يا نفاثه است.
عقد: (بر وزن صرد): گرهها. واحده آن عقده است. عقد بر وزن عقل به معنى بستن و گره زدن است «عقد الحبل عقدا: شده».
فرمایش علامه طباطبایی
ذیل آیه:
و از شر زنان جادوگر ساحر، که در عقدهها و گرهها علیه مسحور میدمند، و به این وسیله مسحور را جادو میکنند. و اگر از میان جادوگران، خصوص زنان را نام برد، برای این بود که سحر و جادوگری در بین زنان بیشتر است تا مردان، و از این آیه استفاده میشود که قرآن کریم تاثیر سحر را فی الجمله تصدیق دارد، و نظیر این آیه در تصدیق سحر آیه زیر است که در داستان هاروت و ماروت میفرماید: " فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ" [۱]، و نیز نظیر آن، آیه ای است که سخن از ساحران فرعون دارد.
ولی بعضی [۲] از مفسرین گفته اند: آیه مورد بحث نظری به سحر ندارد، بلکه مرادش از دمندگان در گره ها، آن زنانی است که با تسویلات خود تصمیمهای شوهران را از ایشان میگیرند و رأی شوهران را متمایل به آن جانبی میکنند که خودشان صلاح میدانند و دوست
دارند، پس مراد از کلمه" عقد"- که جمع عقده است- رأی، و مراد از" نفث در عقد" به طور کنایه سست کردن تصمیم شوهر است. ولی این معنایی به دور از ذهن است.
----------
نکته جالبی از استاد قرائتی:
تبليغات سوء، جوسازىها، سخن چينىها، جاسوسىها و شايعهپراكنىها، نمونه هايى از «النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ» است، يعنى مىدمند تا محكمات را سست كنند. چنانكه كسانى با وسوسه و شك ميان همسران فتنه گرى مىكنند «ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ."
--------
[۱]: از هاروت و ماروت آن سحری را میآموختند که به وسیله آن بین شوهر و همسرش جدایی بیندازند، ولی آنها نمی توانند به احدی آسیب برسانند مگر به اذن خدا. سوره بقره، آیه ۱۰۲.
[۲]: مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۶۹.
#تفسیر
#قصار_السور
#فلق (۱۰)
(وَ مِنْ شَرِّ حٰاسِدٍ إِذٰا حَسَدَ).
[بگو پناه می برم به ربّ سپیده صبح
1⃣از شرّ آنچه که آفریده شده
2⃣و از شرّ هر موجود شرور هنگامی که شبانه وارد میشود.
3⃣و از شرّ آنها که با افسون در گرهها میدمند (و هر تصمیمی را سست میکنند)]
4⃣و از شر هر حسودی هنگامی که حسد میورزد"
❇️نکاتی در رابطه با حسد تقدیم می شود:
حالات و روحيات گوناگون انسان در برابر داشته ها:
١- حالات انسان چند جور است. گاهى انسان حالاتش منفى است مىگويد من كه ندارم او هم نداشته باشد اين حسادت است.
٢- يك وقت حالات انسان مثبت است مىگويد او كه دارد من هم داشته باشم
اولى حسادت است دومى غبطه است.
٣- گاهى مىگويد او داشته باشد و اگر من نداشته باشم عيبى ندارد. او بله من نه، اين ايثار است.
٤- يك وقت هم مىگويد او نداشته باشد ولى من داشته باشم. اين بخل است. به ديگران نمىدهيم.
پس انسان در برابر نعمتهاى خداوند چهار حالت دارد حالت اول حالت حسادت است كه ديد، ديد منفى است.
😭مذمت حسادت در منابع معرفتی:
👈پناه بر خدا:
حسادت چنان مرضی است خداوند در این سوره یاد آور میشود که از شر حسود به خدا پناه ببرید👇
"وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ"
هم پیامبر از حسد به خدا پناه میبرد👇
امام صادق(عليه السّلام)فرمود:رسول خدا را عادت چنين بود كه هر روز از شش چيز بخدا پناه مىبرد از شك و شرك و پابند بودن برسوم و عادات جاهلانه و خشم و ستم و حسد.
يَتَعَوَّذُ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ سِتِّ خِصَالٍ مِنَ اَلشَّكِّ وَ اَلشِّرْكِ وَ اَلْحَمِيَّةِ وَ اَلْغَضَبِ وَ اَلْبَغْيِ وَ اَلْحَسَدِ.
هم امام سجاد (ع) در دعای هشتم صحیفه از حسد به خدا پناه میبرد:👇
"اللَّهُمَّ إِنی أَعُوذُ بِک مِنْ هَیجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ"
بار خدایا به تو پناه میآورم از طغیان آز و تندی خشم و چیرگی حسد...
👈 اینکه امام فرمود غلبه حسد اجمالا نکته اش این است که حسادت در درون همه هست لکن بروز و ظهور دادنش و ترتیب اثر دادن به آن حرام است.
ادامه دارد....
#تفسیر
#قصار_السور
#فلق (۱۱)
نکته ی تربیتی در واکاوی واژه ◇ حسد ◇
در معنای کلمۀ «حَسَد» نزد عموم لغویون اتفاق نظر بر این است که:
«الحسد أن تتمنی زوال نعمۀ المحسود إليك».
حسد آرزوی زوال و ازبینرفتن نعمت از کسی است که به او حسد میورزی.
اما آنچه تأملبرانگیز است قید
«و ان لم یردها لنفسه»
است که برخی به تعریف حسد افزودهاند؛ یعنی فرد حسود آرزو دارد هیچ کس به هیچ نعمتی دست نیابد ولو اینکه خود او نیز به آن نرسد؛ مانند فردی که آرزوی زایلشدن پُست و مقامی از کسی دارد، گرچه خودش نتواند به آن مقام و موقعیت دست یابد یا کسی که آرزو کند یک زندگی و ازدواج موفق به فراق و جدایی بدل شود، حتی اگر خود او در این میان بهرهای نبرد.
«حسد» نزد برخی لغویون از نظر لغوی شبیه به واژۀ «حَسْدَل» دانسته شده است. «حسدل» بهمعنای «قُراد» در زبان عربی و «کَنِه» در زبان فارسی است؛ یعنی همانگونه که کَنه خون را میمکد، گویا حسد آنگاه که به جان آدمی میافتد، هستی و حقیقت ایمان را میمکد و نابود میکند.
آثار روحی جسمی حسد:
بعضی از عادات و خلقیات هستند که از قدرت زندگی می کاهند مثل خود پسندی و حسادت.
متخصصین امر گویند این عادات منفی روانی روی سمپاتیک بزرگ و غدد داخلی اثر میکند و میتواند مبدا اختلالات عملی و حتی عضوی شود.
در این باره حضرات معصومین می فرمایند:
العجب لغفلة الحساد عن سلامة الاجساد
جاى شگفتى است كه افراد حسود از سلامت بدن خود غافلند.
در جای دیگری میفرماید:
الحَسَدُ لا يَجلِبُ إلاّ مَضَرَّةً وغَيظا ، يوهِنُ قَلبَكَ ، ويَمرِضُ جِسمَكَ ، وشَرُّ مَا استَشعَرَ قَلبُ المَرءِ الحَسَدُ
حسادت ، جز زيان و خشم ، دستاوردى ندارد . حسادت ، دل را سست و تن را بيمار مى كند . بدترين چيزى كه قلب آدمى احساس مى كند ، حسادت است .
الحَسودُ دائِمُ السُّقمِ
امام على عليه السلام : حسود ، هميشه بيمار است.
«صِحَّۀُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّۀِ الْحَسَدِ»
هر كس كه مىبينى سالم است پيداست كه حسود نيست.
حسد ضرر عاطفى دارد:
(برادر كشى) اولين گناهى كه روى زمين شد به خاطر حسد بود. برادرى برادرش را كشت؛ حضرت آدم دو تا پسر داشت، هر دو عملى را انجام دادند. از اولى قبول نشد و از دومى قبول شد. اولى از حسادت برادر دومى را كشت و پسران يعقوب برادرشان را توى چاه انداختند. حسد باعث برادركشى شد.
حسد عادل است!
حضرت علی علیه السلام فرمود:
لِلَّهِ دَرُّ الْحَسَدِ مَا اعْدَلَهُ بَدَءَ بِصَاحِبِهِ فَقَتَلَهُ
آفرين بر حسد! چقدر عدالت پيشه است، نخست به سراغ صاحبش مى رود و او را مى كشد»!
توانم آنکه نیازارم اندرون کسی
حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است
بمیر تا برهی ای حسود کاین رنجیست
که از مشقت آن جز به مرگ نتوان رست
#تفسیر
#قصار_السور
#فلق (۱۲)
نکته پایانی از سوره فلق
از بیان علامه طباطبایی:
در آیه اول [من شر ما خلق] مطلق شر را ذکر کرد، و در آیه دوم خصوص" شر غاسق" را یاد آور شد، و این خود از باب ذکر خاص بعد از عام است، تا اهتمام بیشتر نسبت به خاص را برساند، و در این سوره بعد از ذکر شر عام، به خصوص سه شر اهتمام شده است: یکی شر شب وقتی داخل میشود. و دوم شر ساحران. و سوم شر حاسد، که مشغول توطئه میگردد. و اهتمام بیشتر نسبت به این سه نوع شر بخاطر این است که انسان از این سه شر غافل است، یعنی این سه نوع شر در حال غفلت آدمی حمله میآورند.
#قرآن
#تفسیر
سوره هاى مكى و مدنى را از دو راه مى توان شناخت:
۱. روايات و احاديثى كه محل نزول سوره را معين مى كند.
۲. غور و تدبر در مضامين آيات سوره، كه غالبا مى تواند سندى گويا، بر مكى و مدنى بودن سوره و آيه هاى آن گردد.
از آنجا كه مكه و مدينه داراى دو محيط مختلف بودند و بر هر كدام افكار گوناگونى حكومت مى نمود، و اسلام در هر يك از دو نقطه، با مسائل و مشكلات خاصى روبه رو بود، به همين جهت، پس از آشنايى با طرز تفكر و مسائل محيط و بررسى مضامين آيات سوره، مى توان محل نزول سورهها و آيهها را به دست آورد؛ مثلا، محيط مكه مركز شرك و بت پرستان بود؛ يهود و نصارا در آنجا نفوذ نداشتند و افراد باايمان در آنجا در اقليت بودند. موضوع جهاد و مبارزه در آنجا مطرح نبود و پيامبر غالبا با بت پرستان سروكار داشت و نقطه اختلاف پيامبر با مشركان در مسئله توحيد و يگانگى خدا و تجديد حيات و زندگى در روزرستاخيز بود.
بنابراين، آياتى كه محور بحث در آنها، مسئله مبدأ و معاد و نكوهش شرك و بيان سرگذشت ملتهايى كه بر اثر نافرمانى خدا و رسول او گرفتار خشم گرديده اند، باشد، غالبا در مكه نازل شده است، ولى محيط مدينه، محيط ايمان و تقوا، مركز نفوذ اهل كتاب و بالاخص طوايف يهود، زادگاه جوانان و قهرمانان دلاور اسلام به شمار مى رفت و محيطى بود كه مسلمانان در آنجا مسائل اصولى را پشت سر گذارده بودند و نوبت آن رسيده بود كه به يك سلسله وظايف عملى و دستورات اجتماعى و اخلاقى (مانند: نماز و روزه و زكات و... ) متوجه شوند. بر همين اساس، آياتى كه درباره تورات
و انجيل و عقايد اهل كتاب و شرح وقايع نبردها و جنگهاى مسلمانان با اهل كتاب و مشركان نازل گشته و يا متضمن اصول اخلاقى و دستورهاى مذهبى، از واجبات و مستحبات است، همگى مدنى بوده و به اصطلاح پس از مهاجرت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از مكه به مدينه نازل شده اند ؛ زيرا در محيط مدينه، سروكار پيامبر با انصار و طوايفى بود، كه تدريجا اسلام مى آوردند؛ ديگر موقعيت ايجاب نمى كرد كه آن حضرت درباره نكوهش بتها و بت پرستان، سخن بگويد.
#قرآن
#تفسیر
سوره مبارکه ماعون (۱)
متن و ترجمه:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ «1»
فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ «2»
وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ «3»
فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ «4»
الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ «5»
الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ «6»
وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ «7».
آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار میکند دیدی؟
او همان كسى است كه يتيم را با خشونت مىراند.
و ديگران را بر اطعام مسكين تشويق نمىكند.
پس واى به حال نمازگزاران.
آنان كه از نمازشان غافلند.
آنان كه پيوسته ريا مىكنند.
و دیگران را از وسایل ضروری زندگی منع مینمایند!.
•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠
🔰سوالی مهم از أهل علم
📌کدام تفسیـــــر را بخوانیم؟
بنده چندسال پیش در مسجد اعظم از آیت الله ابراهیم امینی سوال کردم:
نظر شما درباره مطالعه تفسیر چیست؟! یعنی از کدوم تفسیر شروع کنیم به خواندن؟ کدام تفسیر را بخوانیم؟
فرمودن: همین سوال را ما از علامه طباطبائی پرسیدیم وعلامه فرمودند که: در اول کار یک تفسیر مختصر را کامل بخوانید که کل قرآن دست شما باشد سپس وارد تفاسیر مفصل بشوید.
"محمد جواد جنگی"
•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠
#کلام_علماء
#آیت_الله_امینی
#تفسیر
#حکایت_داستان
______________
🔳روایــــــــت ها وحکــــــایت هارا همراهی کنیدhttps://eitaa.com/revayathavahekayatha1
باسلام وعرض ادب خدمت همراهان همیشگی "روایت ها وحکایت ها".
از امروز مباحث تفسیری قرآن را خدمت شما عزیزان در کانال قرار میدهیمـ.
محور بحث ، سوره شعرا میباشد.
یک مطلب تفسیری از تفسیر ارزشمند نمــــــــــونــــــــــــه
و یک مطلب تفسیری تحت عنوان تفـــسیر روایـــی، از همین سوره.
#تفسیر
#تفسیر_نمونه
#تفسیر_روایی
روایت ها وحکایت ها