_البته میثم جان فراتر از این پیشنهاد و پیرو بحث شرکت باید اما و اگرهای شرکت را هم بدونی تا بتونی هم سریع تر شرکت رو دانش بنیان کنی و هم بچه های همراهت را توجیه کنی. سر تکان میدهم و چند جمله پراکنده میگویم و نمیدانم چه میشنوم از اتاق که بیرون می آیم،تازه شش هایم نفس کشیدن یادشان می آید. انگار اتاق استاد یک درصد هم اکسیژن نداشت و اینجا دریای هواست. سری به چپ و راست میچرخانم تا ببینم کسی این حالم را دیده است یا نه!خبری نیست دلم میخواهد با یکی حرف بزنم الآن شهاب باید باشد. البته نه خودش،که نسکافه های مسخره اش. راه کج میکنم سمت در سالن و نمیخواهم ریخت و قیافه هیچکدام را ببینم هوا ابری است و من خیس عرقم. ٭٭٭٭٭--💌 💌 --٭٭٭٭٭ 🚫 ( بجز رمان های این نویسنده بزرگوار که نشرش به خواست نویسنده آزاده ) . @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1