🖤 عمامه بر میدارم از سر ، حرف دارم هر جا بیاید نام مادر حرف دارم😭 هر چه می آید بر سر ما از سقیفه ست از غربت بسیار حیدر حرف دارم😭 از سیلی و دیوار و میخ در بماند این بار از یک داغ دیگر حرف دارم😭 مسمومیت آخر گریبانگیر من شد از نیش زهر و زخم بستر حرف دارم😭 همراه دارم در لحد عمامه ام را با یادگاری پیمبر حرف دارم😭 دیگر خلاصه میکنم درد و دلم را از کربلا با قلب مضطر حرف دارم😭 گودال از خون خدا یکباره پر شد از ضربه ی سنگین آخر حرف دارم😭