💠داستان سخن گفتن گرگ با چوپان💠 ❄روزی یکی از چوپانهای مکه، گوسفندان خود را در صحرا می چراند. خوابش برد گرگی آمد و یکی از گوسفندان او را گرفت. وقتی بیدار شد. افسوس خورد که چرا گرگ گوسفندش را برده است. ناگهان گرگ به سخن آمده و به آن مرد گفت: به این افسوس بخورید که محمّد- صلّی اللَّه علیه و آله- در مکه شما را به دین حق، دعوت می کند و شما نمی پذیرید. در این موقع، چوپان به خود آمد و اسلام آورد. و قصّه خود را برای مردم بازگو کرد. بعدها اولاد وی افتخار می کردند. و یکی از آنها می گفت: من کسی هستم که گرگ با پدرم سخن گفته است 📚بحار: 17/ 406، حديث 27. 📚جلوه های اعجاز معصومین(علیهم السلام) @rooshanfekr