بسم الله الرحمن الرحیم حکمت 470 💎وَسُئِلَ عَنِ التَّوْحِيدِ وَ الْعَدْلِ، التَّوْحِيدُ أَلاَّ تَتَوَهَّمَهُ، وَالْعَدْلُ أَلاَّ تَتَّهِمَهُ. از آن حضرت درباره توحيد و عدل سؤال شد، 🌟امام عليه السلام فرمود: توحيد آن است كه خدا را در وهم و انديشه نياورى و عدل آن است كه او را متهم نسازى (اشاره به اين‏كه ذات خداوند در انديشه هيچ ‏كس نمى ‏گنجد و بدانيم در تقسيم نعمت‏ هايش عدالت و حكمت را رعايت مى‏ فرمايد) امام علی عليه السلام، در اين كلام كوتاه و بسيار پرمعنا دو اصل مهم دين را به عالى ترين وجهى بيان مى كند .توحيد ، به معنای خداشناسى است و خداشناسى در صورتى كامل مى شود كه او را برتر از خيال و قياس و گمان و وهم بدانيم و از هرچه ديده ايم و شنيده ايم و گفته ايم فراتر بدانیم. زيرا آنچه در وهم انسان و خيال و قياس و عقل او مى گنجد محدود است و خداوند وجودى است نامحدود از هر جهت و به همين دليل در روایات دستور داده شده که در ذات خدا اندیشه نکنید که به جایی نمی رسید ، و سر این منع آن هست که هرچه انسان ، به عقل و قلب ، ادراک کند یقینا کنه ذات نخواهد بود ، چرا كه كنه ذات از تصور و تصديق بيرون است ، پس هر كه در اين وادی تفکر کند در حقيقت تخیل و توهم می كند نه تفکر به معنی حقيقی آن ، در نتیجه فرمودند خود را در اين مورد به زحمت بی ثمر نيندازيد كه ممكن است توهمات خود را كنه ذات خدا بپنداريد. كنه ذات خدا بر هيچ كس حتى بر انبيا و اوليا روشن نيست. چنانکه ، پیامبر ص فرمودند : ما عرفناک کنه معرفتک . البته ، شناخت ناپذيری ذات الهی هرگز به معنای آن نيست كه انسان از هرگونه معرفتی، نسبت به خدای خويش محروم باشد، بلكه گونه ديگری از خداشناسی در دسترس انسانها قرار دارد و آن شناخت اوصاف و افعال الهی است . قرآن كريم، كه جامع ترين، دقيق ترين و رساترين تعريف ها را نسبت به خداوند مطرح مى كند ، او را تنها از طريق اسما و صفاتش، براى ما معرفی کرده است.یعنی ، قرآن، خداوند را به كامل ترين وجه از طريق اسما و صفاتش، به انسان می شناساند. از ديدگاه قرآن، خداوند گشايش بخش و دانا، سريع ترين حساب گر، زنده و پاينده، والا، بزرگ و داراى حقيقت، صاحب شكوه و ارجمندى و بى نياز است. از نظر قرآن، خداوند ، متعال، است ، يعنى، او از هر چه در وهم ما آيد، بالاتر است و هرگز ما نمى توانيم حقيقت او و جمال و جلال او را ، آن گونه كه هست ، در يابيم. اى برون از وهم و قال و قيل من / خاک بر فرق من و تمثيل من (مولانا ) از معصوم و ائمه عليهم السلام ، به ما رسيده است كه: كلّما ميّز تُموهُ بأوهامكم من أدقّ المعاني فَهُو مخلُوقٌ مِثلُكُم مردودٌ إليكُم، ( علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 69، ص 293 ) يعنی هر آنچه از معانی دقيق كه با قوه خيالتان تشخيص می دهيد، مخلوقی مثل شماست كه به خلاقيت ذهن شما بر می گردد. و باز در جای ديگر می فرمايند: تفكّروا في الاء الله و لا تفكّروا في الله فإنّكم لن تقدروا قدرَهُ و إذا بلغَ الكلام إلي الله فَامسَكُوا ، ( بحار الانوار، ج 71، ص 231) يعنی درباره نعمت های خدا بينديشيد و در ذات خدا نينديشید، زيرا شما هرگز ذاتش را درک نمی كنيد، و چون سخن به ذات خدا رسد شما باز ايستيد. و اما جمله دوم كه امام عليه السلام مى فرمايد: حقيقت عدل، آن است كه او را متهم نسازى. اشاره به اين است كه كسى عقيده كامل به عدالت خداوند دارد كه همه كارهاى او را بر وفق حكمت و عدالت بداند. تقسيم نعمت ها در ميان بندگان، وجود حوادث دردناک در زندگى، هجوم آفات و بلاها در مواقع خاص به فرد يا گروهى ، او همه اين ها را از سوى خداوند مى داند و او را متهم به ظلم و بى عدالتى نمى كند و مشكل را در نقصان علم و آگاهى خود از مصالح و مفاسد امروز و آينده مى داند. مى گويد: دليلى ندارد كه اين ها ظالمانه باشد چراكه خداوند نه نياز به كسى دارد و نه كارى برخلاف حكمت انجام مى دهد. امور زیادی هست كه ما آن را شر و آفت مى ناميم در حالى كه در پشت آن مصلحتى نهفته است و در واقع خير و بركت است و البته در خیلی مواقع، شرور و آفات نتيجه اعمال خود ماست و گاه كيفر الهى براى پاک كردن ما، و گاه هشدارى است براى زدودن آثار غفلت و گاه سوء تفاهم هايى است كه با دقت برطرف مى شود و ... . @rooshanfekr