🖋 پاسخ به دختر و پسر توسط ♨️روشنگر به نقل از نقد و بررسی بهاییت/ پیامبرخوانده‌ی بهائی در خود، (که معمولاً عمده دارایی میّت به شمار می‌آید) را به پسران متوفی اختصاص داده است.[۱] ♨️ از طرفی نیز با تغییر این حکم، خانه‌ی میّت را مختص دانسته است.[۲] ⭕️ اما عبدالبهاء هم که گویا خود دریافته بود چنین حکمی، در با شعار و حتی نوع بشر در این فرقه است، به توجیه آن روی آورد و مدعی شد: «در جمیع شرایع الهیه ولد بکر (پسر بزرگ) امتیازات فوق العاده داشته حتّی میراث تعلّق به او داشت. همراه با امتیازاتی که به داده شده وظایفی هم به عهده او واگذار شده است. مثلاً ولد بکر وجداناً موظّف است که محضاً لِله (برای رضای خدا) ملاحظه مادر خود را نموده و احتیاجات سایر ورّاث را نیز ملحوظ دارد.»[۳] 🖌 اما در پاسخ به توجیه این حکم ضدبرابری در ، لازم است تا چند نکته را متذکر شویم: 1⃣ عبدالبهاء برای اثبات ادعای خود، مدعی شده که میراث نبوت در شرایع قبلی، حق ولد بکر (پسر بزرگ) بوده، اما معلوم نیست که وی این ادعای غیرمستند را از کجا درآورده است❗️ ⏪ به طور مثال آیا (علیه السلام) پسر بزرگ (علیه السلام) بود که میراث نبوت به او رسید⁉️ 2⃣ بر فرض محال هم که میراث نبوت میان به پسر بزرگ اختصاص داشته، این موضوع چه ارتباطی به موضوع عمومی ، که قرار است بین مردم عادی (و نه فرزندان پیامبران) اجرا شود، دارد⁉️ 3⃣ عبدالبهاء در حالی پسر بزرگ را دارای امتیازات ویژه می‌داند که خود بارها از نبود امتیاز میان انسان‌ها سخن گفته است: «جمیع خلق، الهی (گوسفندان خدایی) و خدا شبان مهربان، به جمیع اغنام (گوسفندان)، رأفت كبری دارد و به هیچ وجه امتیازی نگذاشته».[۴] 4⃣ مبلّغان بهائی در تبلیغاتشان، فرقه‌ی خود را پیشگام تساوی بین زن و مرد معرفی می‌کنند [۵]؛ حال آن‌که پیامبرخوانده‌ی این فرقه با حکم به در دریافت ارث، عملاً بر تساوی زن و مرد تصریح کرده است. 5⃣ در ادامه برای توجیه این آشکار، پسر بزرگ را وجداناً مسئول تأمین نیازهای سایر وراث دانسته است. با این حساب اگر پسر بزرگ نخواهد این کار را انجام دهد، به هیچ کس پاسخگو نخواهد بود؛ چرا که این وظیفه‌ی قانونی او نیست و صرفاً رجحان اخلاقی دارد. بنابراین پسر بزرگ، طبق قانون ارث در بهائیت می‌تواند صاحب خانه‌ی پدری شود و فارغ از وظیفه‌ی اخلاقی‌اَش، به سایر وراث و نیازهای‌شان بی‌تفاوت باشد. 6⃣ بد نیست بدانیم عبدالبهاء به عنوان پسر بزرگ خانواده و نیز، در برابر این وظیفه‌ی وجدانی و اخلاقی که خودش به توصیه داشته، شانه خالی کرده و خود و جانشینش (شوقی افندی) حکم به طرد خانواده‌ی پدری‌اش (پیامبرخوانده‌ی بهائیت) داده‌اند.[۶] @n_bahaiat @feraghvaadyan 📚پی‌نوشت: 📕[۱]. ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، ص 23، بند 25. 📘[۲]. ر.ک: اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، ص 128. 📕[۳]. حسینعلی نوری، اقدس (ملحقاتی بر کتاب اقدس)، ص 136. 📙[۴]. عباس افندی، مکاتیب، ج 3، ص 67. 📙[۵]. ر.ک: همان، ج 3، ص 107. 📖[۶]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: ناقضان احترام به ذی‌القربای !