روزنـــه ی سـیاست
💉‹تزریق آرامِش به قَلبامون💕 باهم زمزمه کنیم.. #جزء۲۱🌱 زمان :۳۳دقیقه #نذر_ظهور_مهدی_فاطمه #ماه_رمضا
(21) یکی از نکات جالب در جزء 21، اشاره به اعجاز قرآن از زاویه‌ای دیگر است. پیامبر گرامی اسلام در طول عمر خود از کودکی تا پایان عمر هیچ‌گاه از قلم استفاده نکرد و چیزی ننوشت و حتی در زمان رسالت خویش هم اگر چیزی می‌خواست بنویسد به دیگری می‌فرمود تا برای او بنویسد. در تاریخ به هیچ وجه ثبت نشده که در جایی پیامبر چیزی نوشته باشد. برعکس، در تاریخ موارد فراوان ثبت است که پیامبر به دیگران سخن خود را می‌فرمود تا برای او بنویسند حتی در پیمان صلح حدیبیه، وقتی مشرکان گفتند باید لقب رسول خدا از صلح‌نامه پاک شود، پیامبر قبول کردند و فرمودند آن را به من نشان دهید تا آن را پاک کنم. یعنی به‌گونه وانمود می‌کردند که خواندن و نوشتن بلد نیستند. ازاین‌رو، یکی از القاب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، اُمِیّ (درس‌نخوانده) است. با اینکه پیامبر گرامی اسلام از علم خدادادی به‌گونه‌ای برخوردار بود که برترین مخلوق خداست و نور او صادر اول است، خداوند در این جزء (سوره عنکبوت، 48) پرده از این راز برداشته می‌فرماید تو در طول عمرت نه کتاب خواندی و نه خط نوشتی فقط به‌خاطر اینکه کسی شک نکند که قرآن، کتابی است که خود نوشته‌ای. یعنی خداوند برای اطمینان ما به اینکه قرآن کتابی آسمانی است، به پیامبر خود اجازه نداد چیزی از رو بخواند یا چیزی بنویسد: وَ مَا كُنتَ تَتْلُواْ مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَ لَا تخَُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لاَّرْتَابَ الْمُبْطِلُونَ؛ بَلْ هُوَ ءَايَاتُ بَيِّنَاتٌ فىِ صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَ مَا يَجْحَدُ بَِايَاتِنَا إِلَّا الظَّلِمُون؛ تو هرگز پيش از اين، كتابى نمى‏خواندى، و با دست خود چيزى نمى‏نوشتى، مبادا كسانى كه در صدد ابطال سخنان تو هستند، شك و ترديد كنند (و بگویند اين كتاب به وحى خدا نيست و خود از روى كتب سابقين جمع و تأليف كرده‌ای) ولى اين آيات روشنى است كه در سينه دانشوران جاى دارد و آيات ما را جز ستمگران انكار نمى‏كنند! از نکات برجسته دیگر این جزء، مژده‌ای است که خداوند به جهادگران در راه خدا می‌دهد: وَ الَّذِينَ جَاهَدُواْ فِينَا لَنهَْدِيَنهَّمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين؛ «و آنها كه در راه ما جهاد كنند، قطعاً به راه‏هاى خود، هدايتشان خواهيم كرد و خداوند با نيكوكاران است». در اینجا این سوال مطرح می‌شود که چرا با وجود این وعده خداوند می‌بینیم افرادی که سال‌ها در راه خدا تلاش فراوان کرده‌اند اما به یکباره دشمن خدا شده و به جبهه کفر پیوستند؟ کم نبودند کسانی که در دوران مبارزه امام خمینی قدس‌سره و حتی بعد از انقلاب با امام بودند و در نهایت سر از جبهه کفر درآوردند. همچنین بودند حتی در میان علما و کسانی که ما به‌عنوان استاد اخلاق پای منبر آنها می‌نشستیم اما بعد از فتنه سال 88 دشمن مقام معظم رهبری شدند و حتی به انگلیس پناهنده شدند و به هر مناسبت، پیامی علیه امام خامنه‌ای صادر کردند. چگونه کارِ یک استاد اخلاق که سال‌ها در جریان مبارزه با کفر شرکت داشته به اینجا می‌کشد که دشمن نائب امام زمان شود؟ پاسخ را باید در داستان ابلیس جویا شد. چرا خداوند تقریبا در همه جزءهای قرآن داستان ابلیس را تکرار می‌کند و هر بار زاویه‌ای از این داستان را تشریح می‌کند؟ زیرا این داستان امتحانی است که هر روز تکرار می‌شود. تکبر (بزرگ‌پنداری توهمی) خطر بزرگی است که اگر کسی آن را حل نکرده باشد در یکی از این امتحان‌ها زمین خواهد خورد. بله، بر اساس وعده خداوند، هر کسی در راه خدا تلاش کند خدا دست او را خواهد گرفت و نمی‌گذارد گمراه شود. اما کسی که تکبر دارد برای خدا تلاش نمی‌کند بلکه برای اینکه دیگران قدر او را بفهمند و در برابرش کرنش کنند و به او احترام بگذارند تلاش می‌کند. چنین انسانی تحمل بی‌احترامی را ندارد و اگر بی‌احترامی‌ها ادامه دار باشد کفر او را در می‌آورد و این کفر را به همه نشان می‌دهد. برای ابلیس سخت بود که به فرمان خدا بر انسان سجده کند، و برای همه متکبران چنین سجده‌ای سخت خواهد بود و اگر خدا اصرار کند تبدیل به دشمن خدا خواهند شد. برخی تا جایی با امام خامنه‌ای خواهند بود که مجبور به اطاعت محض از ایشان نشوند اما خداوند تقدیراتش را به‌گونه‌ای می‌چرخاند که متکبران مجبور به سجده شوند و اینجاست که کفرشان درمی‌آید و آشکار می‌شود. نکات فراوان دیگری در این جزء آمده که برای پیشگیری از طولانی شدن متن از آوردن آنها خودداری می‌کنم از جمله در سوره روم از آیه 20 تا 25 آیاتی است که با «ومن آياته» شروع شده که هر کدام، آیه‌ای از خداوند را شرح می‌دهد. همچنین از نکات قابل توجه این جزء، نصایح حضرت لقمان به فرزندش است که با تدبر خویش از آن بهره خواهید برد. ✍️ع.گ