#حضرت_محسن_بن_علی
درد دل کرد، به محسن شهید مسمار
طفل مظلوم حسین، اصغر شیرین گفتار
من که آغوش پدر ،قتلگَهم میباشد
روی دستان حسین، رزمگَهم میباشد
آتش پشت در و میخ ،شده قاتل تو
بَطن زهرا(س)شده گهواره تو، مقتل تو
ای عمو جان ،من وتو،روز قیامت با هم
نزد زهرا(س) و علی(ع)و،رسول(ص) خاتم
سخنی نزد خدا،بهر شکایت داریم
و به این گونه مصائب همه عادت داریم
شکوهٔ تو ز عمر ،آنکه لگد زد بر در
مادرت ،پشت در و بستهٔ دستان پدر
تو در آن معرکه همچون درِ، نیم سوخته ای
صبر ،بر رنج و بلا ، از علی(ع)آموخته ای
شِکوهٔ من بُود از حرملهٔ کافرِ دون
همهٔ عرش ز قنداقه من ،شد پر خون
به سفیدی گلویم احدی رحم نکرد
حرمله از همه بدتر ،ز خدا شرم نکرد
پدرم نعش مرا زیر عبا پنهان کرد
پشت خیمه چه سخت است ولیکن، آن کرد
چه کند ،خیمه برد، این سر آویزان را؟
او چِسان دفن کند ،پاره ای از قرآن را؟
ای عمو جان به مدینه گل پرپر بودی
نی کجا ، در بر زینب،تو بی سر بودی؟
نی کجا ؟ جسم تو را ریز به ریزه کردند؟
سر پاکت ز جفا بر سر نیزه کردند؟
من نبودم و ندیدم ضربت سیلی را
و از آن سیلی کین ، روی رخ نیلی را
تو ندیدی که پدر سوی علی عازم شد
نوبت کار جوانان بنی هاشم شد
شکر اَلَه که قَدِ سرو ابوالفضل دیدم
آن دو چشمان پر از معرکه اش، بوسیدم
بُرد مظلومیِ ما آبروی عدوان را
نزد مادر بِبَرد آه و دل سوزان را
🔸شاعر:
#مهدی_خاکی
_____________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️