#روز_نگاشت - 1402
* سه شنبه – 7 آذر 1402 - ۱۴ جمادی الاولی ۱۴۴۵ - نوامبر ۲۰۲۳
• امروز را – الحمدلله- با آبله مرغان آقا سیدمجتبی آغاز کردیم؛ البته با تبِ نیمه شب و کسالت یکی دو روزه. تعدادی از بچه های مدرسه و معلمانشان هم در ماه آبان مبتلا شده بودند. از دیروز که زمزمه ی آبله مرغان طرح شد سوالات زیادی در این موضوع پرسیدند تا جایی که برای یافتن برخی جواب ها نشستیم به گشتن دنبال مستند ها و برنامه های علمی تولید شده!
• دیروز برای دومین بار در جلسه ی معلمین یکی از دبستان های شهر تهران شرکت کردم؛ بحثی با عنوان «معلمی، تربیت، دین».
• با وجود شرایط سخت اقتصادی – خصوصاً برای گروه هایی چون معلمان – و جایگاه اجتماعی که – متأسفانه – در فرهنگ ما – و نه دین و شریعت ما – برای معلمان فرض شده است ورود به مباحث ارزشی معلمی، کاری دشوار و چالشی است.
• با این که در ابتدا هم خودم به این فشار اقتصادی و روانی که بر معلمان وارد می آید اشاره کردم، ولی باز هم التهاب درونی و گاهی اعتراض ها را در چشمان می خواندم. البته که صدای برخی هم در نقد نگاه جامعه به معلم جماعت به واضحی شنیده شد!
• بحث من چند جنبه داشت که می تواند در این جملات خلاصه شود:
• 1. جایگاه معلمی در پیش دبستانی و دبستان نمی تواند فارغ از تربیت باشد و تنها به عنوان یک جایگاه آموزشی نگریسته شود.
• 2. قرار گرفتن در مقام معلمی یعنی قرار گرفتن در چایگاه تربیت انسان ها؛ تربیت نسل ها.
• 3. معلمی نیازمند دانشی استوار در سه حیطه است: بر چه مبنایی بسازیم؟ (مبنا) چگونه بسازیم؟ (بنا) و برای چه بسازیم؟ (هدف) یا به عنبارت دیگر: بر چه مبنایی تربیت کنیم؟ چگونه تربیت کنیم؟ و برای چه هدفی تربیت کنیم؟
• 4. در مبنا تعریف تربیت، در بنا چگونگی تربیت و در هدف چرایی ها، تعریف می شود.
• 5. پرداختن ما به شیوه های بهترِ تدریس یک مفهوم بسیار خوب است اما غفلت از مبنا و بنا و هدفِ صحیح و استوار می تواند آسیب های جدی ای داشته باشد.
• 6. توجه به این مبانی به معنای آن نیست که همه ی معلمان دبستان باید تدریس کننده ی تاریخ اسلام و شارح روایات باشند؛ بلکه نهادینه شدن غیرتمندانه ی معنای صحیح «تربیت» و «دین» با باور به جایگاه بلند «معلمی» - فارغ از نگاه غافلانه ی جامعه – نقطه ی آغاز و مشترک سخن در موضوع تربیت و بعد مشکلات رفتاری و اختلالات، و دیگر موضوعات است.
• 7. ما در این دو جلسه به تعربف کامل تربیت و معنای دقیق دین نپرداختیم اما با اشاراتی برخی ایرادات تعاریف در ذهن بعضی معلمان عزیز و اهمیت تأمل و مطالعه در این عرصه را متذکر شدیم؛ همچنین سخن از جایگاه معلمی – و اهمیّت باور به آن برای یک معلم – در گنجایش دو جلسه ی ابتدایی نبود، ولی به هر حال سعی کردیم باورمان را به جایگاه معلمی، هدایت و تربیت مرور نمائیم.
• از جمله سوالاتی که طرح شد و می تواند مورد بررسی قرار گیرد:
• 1. آیا این گونه کار معلمی سخت نمی شود؟ آیا نباید به سوی سهل کردن «تربیت» پیش رفت؟
• 2. با توجه به نقش آفرینی های خانواده ها و رسانه ها، آیا معلمان واقعاً در چنین جایگاه مؤثر و مهمی قرار دارند؟
• 3. آیا از بچه ی دبستانی چیزی بیش از برخی اصول اخلاقی و رفتاری مورد انتظار است که ما خود را درگیر این مبانی و چگونگی پیاده سازی آن ها نمائیم؟
• 4. آیا همین مقدار که ما با روش های جدید در آموزش آشنا شویم و بهتر بیاموزیم کافی نیست؟ آیا انتظاری بیش از این از معلم دبستان می رود؟
• 5. این که جامعه و حکومت به خستگی و شرایط معلمان با سابقه و نیازهای معلمان جوان توجه لازم را ندارد، به معنای کاسته شدن انتظارات از ما نیست؟ اگر از ما انتظارات بیشتری داشتند، منطقا باید توجه و بهای بیشتری دریافت می کردیم!
• برخی از این سوالات را به شکل فردی، به گفتگو نشستم ولی به گمانم مفید است که در جمع معلمان هم مورد اشاره قرار گیرد؛ البته فکر می کنم – در حد یک احتمال – که مسؤولان این دبستان یا بسیاری دبستان های دیگر، خودشان حوصله ی ورود به این سخنان چالشی و دامنه دار را نداشته باشند! یعنی حتی اگر آشکارا هم استقبال کنند در «فَلَتاتِ لِسان، و صَفَحاتِ وَجه» چیز دیگری به نظر می رسد!
• به هر حال آنان که میان راحت طلبی و آسودگی و پرداختن به امور جاری و روزمره، تلاش و حرکت و دفاع و مبارزه و تبیین و تیلیغ را برگزیده باشند باید خود را برای خیلی از امور آماده کنند! مثلا اگر بنده در جایی سخنی بگویم و فقط به خاطر حفظ کلاس و شان خود، به بهانه ی کاری که دارم موقعیت را ترک کنم، احتمالاً وقت و جایگاهم را محترم تر می شمارند؛ ولی اگر برای تبیین مطلبی برای یک معلم، بی هیچ چشمداشتی بایستم و گره های ذهنی اش را – در حد توانم و به یاری امام عصر علیه السلام – بگشایم، فردی کم بها و کم ارزش قلمداد شوم؛ اما وظیفه ام چیست؟ مسؤولیتم چه ایجاب می