جزحریم توسرم هیچ کجا خم نشود شاه خوبانی و مهرت ز سرم کم نشود گوشه ی صحن تو بی شک حرم امن من است غیر عشق تو مرا شوق دمادم نشود بازکن پنجره ای سمت دلم وقت غزل غزلم بی نظرولطف تو جزغم نشود ابر تا دور ضریح تو نچرخد، هرگز روی گلبرگ حرم حامل شبنم نشود گل اگر چند عزیز است ولیکن هرگز بی اشارات تو ، وا ، نرگس ومریم نشود باغزل گریه دوباره چمدان را بستم اگر اینبار سفر باز فراهم نشود.‌.. ذره ای کم نشود از عطش ثانیه ها ذره ای از عطش ثانیه ها کم نشود نروم از حرم امن تو جایی هرگز تا دخیل من وایوان تو محکم نشود.