هدایت شده از ندای مُنْتَظَر
🍂🍁🍂✨﷽✨ـ ـ🍂🍁 ـ🍂 🌑 به مناسبت سالروز رحلت حضرت فاطمهٔ معصومه سلام اللّه علیها جمعه صبح کشیک بودم. ساعت ۷ برای تحویل شیفت آمدم. هنوز آفتاب نزده بود و در حرم دعای ندبه می‌خواندند. عادت من این است که به هر زائری که وارد می‌شود خوش‌آمد می‌گویم. پیر و جوان و کوچک و بزرگ نیز فرقی نمی‌کند. خانمی حدود ۲۰ ساله از مقابلم گذشت و من گفتم: خوش آمدی خواهرم. ایشان از جلوی کفشداری داخل شد و بعد از چند دقیقه دیدم با گریه برگشت. پیش خودم فکر کردم شاید از چیزی که گفتم ناراحت شده باشد. گفت: چرا شما به من خوش‌آمد گفتید؟ گفتم خواهرم ما به همه زوار حضرت خوش آمد می‌گوییم. گفت: من مشکلی داشتم که حضرت برایم حل نکرده بود و امروز آمده بودم دعوا کنم و بگویم برای چرا این مشکل من حل نمی‌شود؟! وقتی خواستم از در وارد شوم و شما به عنوان نماینده و خادم حضرت یک دفعه گفتید خوش آمدی، انگار یک سطل از آب سرد روی سر من ریختند. داخل رفتم و عذر خواهی کردم و ضریح را بوسیدم. بعد کمی با این خانم صحبت کردیم و دعا کردیم اگر صلاح است، حاجت روا شوند و اگر نه، حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) به ایشان صبر بدهند. از آن به بعد، در خوش‌آمد گویی به زائران مصرتر شده‌ام. گاهی انسان فکر نمی‌کند که یک خوش‌آمد گویی ساده تأثیر داشته باشد. من از این بانوی بزرگوار هر چیز خواسته‌ام، گرفته‌ام. منبع: کرامات حضرت فاطمهٔ معصومه علیها سلام از زبان یک خادم، سایت مشرق 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59