"آنگاه هدایت شدم" 📚قسمت صدو نود و دو : 💠 آغاز تحول/ گفتگو با یکی از علما : گفتم: خدا را شكر، اگر با فتح تاء بود، بحث را خاتمه مى دادم ولى حال كه با ضمّه است، معنايش اين است كه خداوند ما را بازخواست نمى كند از آنچه آنها مرتكب شدند، و اين مانند سخن الهى است كه مى فرمايد: «هركس خود گرفتار كار خودش است» و مى فرمايد: «نيست براى انسان مگر آنچه خود تلاش كند». و همانا قرآن به ما اكيدا سفارش كرده است كه از اخبار امّتهاى گذشته با خبر شويم و از آنها عبرت بگيريم، و اينكه خداوند داستانهاى فرعون، هامان، نمرود، قارون و ديگر امّتهاى پيامبران گذشته را براى ما حكايت كرده، قطعا براى سرگرمى نبوده است. بلكه براى اين بوده كه حق را از باطل به ما بشناساند، و اما اينكه گفتى، اين بحث چه اهميّتى براى من دارد؟ اين بحث اهميّت زيادى براى من دارد: اوّلا-براى اينكه ولىّ خدا را بشناسم و پيروى از او كنم و دشمن خدا را بشناسم و با او دشمنى نمايم و اين چيزى است كه قرآن از من خواسته بلكه بر من واجب كرده است. ثانيا-براى من مهمّ است كه بدانم خدا را چگونه عبادت كنم و با فريضه‌ها و واجبات، به او تقرّب جويم و آن هم بگونه اى كه خداوند واجب كرده است نه آن گونه كه مالك و ابو حنيفه و ديگر مجتهدان مى خواهند زيرا مالك را ديدم كه معتقد به مكروه بودن «بسم اللّه» در نماز است درحالى كه ابو حنيفه آن را واجب مى داند و ديگرى نماز را بدون آن باطل مى داند و چون نماز ستون دين است ادامه دارد... ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─