🔴 سوغات سفر فرنگ فرض کنید کودکی را به محض تولد، از مادر بگیرند و تا بیست سال در اتاقی به دور از اجتماع محبوس کنند. آن کودک هیچ تصویر و تصوّری از عالم بیرون از اتاق ندارد. نه مفهوم "مهربانی" را درک میکند و نه میداند "صندلی" چیست. زیرا در این بیست سالِ خالی‌الذهن، فقط برای زنده ماندن به او غذا داده‌اند. آن کودک اگر به دنیا خارج از اتاق وارد شود همه چیز برای او مایهٔ تحیّر است! با این واژه «تحیّر» کار دارم. حالا بجای آن کودک، شاهان، نخبگان و روشنفکران ایرانی را قرار دهید. وقتی پا به فرنگ میگذاشتند با "تحیّر" مات و مبهوت می‌شدند که غرب چگونه به این ترقیّات دست یافته است! تیر چراغ برق، اتول، اسبهایی که از ته آنها دود خارج میشود(قطار)، نظم، خط‌کشی در خیابان، قانون، مجلس و روزنامه... همه اینها تحیّر ایرانی‌ها را بر می‌انگیخت و مرحله پس از تحیّر، "خودباختگی" بود زیرا در مقابل غرب پیشرفته ایران "هیچ" نداشت. جز پهنِ گاو برای تولید نور! اولین بار میرزا حسین‌خان سپهسالار (مسجد سپهسالار تهران) با هزار ترفند بعنوان صدرأعظم، ناصرالدین‌شاه را به فرنگ برد و او از نُه کشور دیدن کرد. آنقدر به شاه چسبید که دو نوبت دیگر به فرنگ رفت. گاها قریب به هفت ماه مملکت شاه و صدرأعظم نداشت زیرا در فرنگ دنبال گشت و گذار بودند! حتی مظفرالدین‌شاهِ بیمار، وام سنگینی از روسها گرفت و بجای وثیقه، بنادر ایران را ودیعه گذاشت! احمدشاه میگفت: قدم زدن در پاریس را به پادشاهی به ایران ترجیح میدهد! اما سوغات این سفرها چه بود؟ سوغات شاهان، نخبگان، روشنفکران و صاحبانِ صنایع از غرب، فقط یک چیز بود تحیّر و خودباختگی!! پدرجدّ تمامی این روشنفکران میرزافتحعلی آخوندزاده، مَلکُم‌خان و بعدها تقی‌زاده ها از ابتدا با همین جهان‌غرب را به نوچه‌های امروزیشان شناساندند! اینکه امروز با مفهوم از مواجه هستیم و عده‌ای هرآنچه "غربی" باشد را ستایش میکنند، ریشه در این حقیقتِ تلخ تاریخی دارد... با درآمد نفتی در "دوره پهلوی" این خودباختگی و واگذاریِ خود به غرب نهادینه شد، آنجا که نخست‌وزیرِ شاه گفت: ایرانی‌ها حتی توان ساخت یک آفتابه را ندارند! ✍ علیرضا زادبَر کانال خبری تحلیلی«سراج»: @seraj1397 .