🗞 یک حدیث ، یک داستان ✳️ امام حسين عليه السّلام فرمود: اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلي اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ. به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مى‌شوند. 📘 تحف العقول ص 245 📜مراقب دینمان باشیم روزى عقيل، برادر امام على عليه السلام از حضرتش درخواست كمك مالى كرد و گفت : من تنگدستم مرا چيزى بده . حضرت فرمود : صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم ، سهميه ترا خواهم داد. عقيل اصرار ورزيد. امام به مردى گفت: دست عقيل را بگير و ببر در ميان بازار، بگو قفل دكانى را بشكند و آنچه در ميان دكان است بردارد. عقيل در جواب گفت : مى‌خواهى مرا به عنوان دزدى بگيرند؟ امام فرمود : پس تو مى‌خواهى مرا سارق قرار دهى كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم؟ عقيل گفت : پيش معاويه مى‌رويم. فرمود : خود دانى. عقيل پيش معاويه رفت و از او تقاضاى كمك كرد. معاويه او را صد هزار درهم داد و گفت : بالاى منبر برو بگو على با تو چگونه رفتار كرد و من چه كردم. عقيل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت : مردم من از على دينش را طلب كردم مرا كه برادرش بود رها كرد و دينش را گرفت، ولى از معاويه درخواست نمودم مرا بر دينش مقدم داشت. 📕تاريخ دمشق ج 41 ص 21 صاحب روضات الجنات مى گويد: در روايت ديگرى است كه معاويه گفت: بر منبر رو و على را لعن كن . عقيل بالا رفت و گفت: أيّها الناس إنّ معاوية بن أبى سفيان أمرنى أن ألعن عليّا على المنبر ألا فالعنوه. مردم معاويه مرا گفته كه على را لعنت كنم پس شما او (که منظورش معاويه بود) را لعنت كنيد. 📙روضات الجنات ج 1 ص 329 🔮 شناسه ما در دو پيام رسان ايتا و تلگرام 👇👇👇 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 @serajemoniir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃