🔘 حضرت هادی علیه‌السلام 📝سید روح‌الله موید السلام ای هدایت مطلق ای امام تمام خوبی ها ای امید همه گنهکاران مظهر مستدام خوبی ها ای چراغ مسیر گمراهان آفتاب امید ما هستی نور چشم علی و زهرایی دهمین نور کبریا هستی نور شمس الشموس داری که به تو ابن الرضا لقب دادند دستمان را گرفته ای که تو را هادیَ الاشقیا لقب دادند نام زیبایتان علی باشد مثل کرار هم جگر داری پسر حضرت جوادی پس ارث آقایی از پدر داری روشن از آستان تو هر چشم مست از ذکر نام تو هر گوش تا که دید آن سپاه غیبی تو متوکل ز ترس شد بی هوش ای همه انبیا هواخواهت ای هزاران ملک هوادارات ایستادند اولیای خدا به ادب روبروی دربارت حرمت آنچنان صفا دارد که به دل ها سرور آمده است زائرت فکر میکند با خود مثل موسی به طور آمده است در ضریح تو نور خوابیده گنبدت آبروی خورشید است آفتاب هدایت عالم از همین آستانه تابیده است جامعه خواندم و به تو گفتم اعتقادی زلال می خواهم تا بگویم همیشه مدح علی من زبان بلال می خواهم مثل میثم مرا ولایی کن تا نفس هست با علی باشم مثل قنبر مرا هدایت کن نوکر مرتضی علی باشم نظری کن به سائل کویت سائلت جز شما نمی خواهد راستی ای بزرگ سامرّا سامرایت گدا نمی خواهد؟ ای که در هر رگت کرم جوشد جود از دولت پدر داری (دوستان را کجا کنی محروم) (تو که با دشمنان نظر داری) ای فدای غریبیت آقا مثل اجداد خود غریبی تو گرچه در اوج عزتی اما جان فدایت که غم نصیبی تو بس که آتش زدند بر جانت از جفای زمانه آب شدی آه از این غصه، خاک بر دهنم دعوت مجلس شراب شدی آه از این هم جواری و صحبت او کجا خصم روسیاه کجا؟ آه ای چرخ خانه ات ویران او کجا مجلس گناه کجا؟ هتک حرمت شدی ولی آقا دشمنی بود و خیزرانی نه! پیش آن جمع بی حیا آن روز مجلسی بود و دخترانی نه! آه از ماجرای مجلس شام یک طرف طشت و رأس نورانی یک طرف قصه ی کنیزی بود آه ای روضه خوان چه میخوانی؟ روضه خوان ها چرا نمی گویند آخر مجلس شراب چه شد؟ آمد و بوسه داد بر لب ها ناگهان حالت رباب چه شد؟ داغ اصغر براش کافی بود طاقت این همه فراق نداشت زخم ها باز تازه می گشتند شام چیزی کم از عراق نداشت روضه سخت است روضه ناموسی است آل عصمت نظاره می کردند چشم های حرامی مردی به سکینه اشاره می کردند مضطرب سوی عمه اش آمد عمه این بی حیا چه می خواهد؟! پدرم را که تشنه لب کشتند دگر از جان ما چه خواهد؟ 🆔 @setayeshgaran_ashuraee