در گلوی زمان اسیر شدیم همچو بغضی که گاه می‌شکند از نبودت که بار سنگینی است قامت تکیه‌گاه می‌شکند.... هر شب اینجا بروی شانه‌ی غم یک جهان آسمان که می‌گرید بی‌تو در قلب آسمان پیداست خط ابروی ماه می‌شکند... خلوت چشم توست چوبه‌ی دار بر تن هر غزل که می‌میرد! از غم هر غزل، هر آینه‌ای بعد تو بی‌گناه می‌شکند... در پیِ هر نفس که در سینه‌ست سوختن بر مدار دلتنگی‌ست...! باز آغوش هر چه آدینه‌ست از غمت همچو آه می‌شکند بعد تو ظلمتی‌ست، می‌جوشد از درون زمین بدون حساب گر بیایی زمین یقین دارد! این شب روسیاه می‌شکند... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky