eitaa logo
کلبه ی شعر
2.7هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
36 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل سابق غزلم ساده و باراني نيست هفت قرن است در اين مصر فراواني نيست به زليخا بنويسيد نيايد بازار اين سفر يوسف اين قافله کنعاني نيست حال اين ماهي افتاده به اين برکه خشک حال حبسيه نويسي است که زنداني نيست چشم قاجار کسي ديد و نلرزيد دلش بشنويد از من بي چشم که کرماني نيست با لبي تشنه و بي بسمل و چاقوئي کُند ما که رفتيم ولي رسم مسلماني نيست عشق رازيست به اندازه‌ي آغوش خدا عشق آن گونه که مي‌دانم و مي‌داني نيست 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هدایت شده از خوبان پارسی‌گو 🏴
سرگشتهٔ آشتی و قهرم کردی شیرینیِ آغشته به زهرم کردی کم‌حرف‌ترین آدم دنیا بودم ورّاج‌ترین شاعر شهرم کردی
🍁🍁🍃🍂🔥🌾 رها می کند پهن دامنش خورشید نرم نرمک کنار سایه ی بید شاخه شاخه نگون و آویزان قطعه شعری غزل از آن لغزید برتنش یک بلور مهتابی در حجابی زبوی گل ها بود توی دستان سبز و پر مهرش جامی از باده ی تقلا بود یک غزلواره آیه نازل شد گوشه های ترانه باطل شد می شمارم صدا ی هر آمدنش از نم چشم من زمین گل شد موجی از کفتران خوش پرواز آسمان خیال من پر کرد هر کجا یاد ناسپاسی بود توی ذهنم به ناگهان گر کرد خال او دلربای جانان است هر چه گویم غزل از او آن است قامتش خوش نما چنان سرو است کفر گویم خدای پنهان است گوشه ی آسمان ترک برداشت رقصی از موج شور برپا شد روی لب های خسته اش حتی جلو های ظهور پیدا شد 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
رمان‌ شهید🌷 محسن‌ حاجی ‌ حسنی💫 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
قسمت 51 پادشاه و مقامات مالزی در سالن مسابقات نشسته و خبرنگار ها اطراف جایگاه قاریان را شلوغ کرده بودند. دوربین ها تلاوت ها را به طور زنده برای سایر کشورها پخش می کردند. اسم محسن که اعلام شد، به جایگاه رفت. مصطفی که مدیر فنی قرائتش بود، وقتی آن جو سنگین را علیه ایران دیده بود به محسن گفت : به رتبه فکر نکن! خیال کن رتبه برتر مال توئه و می خوای از دستش بدی! نگران هیچ چیز نباش. فقط به تلاوت فکر کن! محسن روی صندلی نشست. دوباره در دلش به اهل بیت علیهم السلام متوسل شد. به امام رضا علیه السلام .... فکر آن اعلامیه کذایی عزمش را جزم تر کرد. هرآیه را که به انتها می رساند، زمزمه تشویق مردم لا به لای آیات بعدی می پیچید. طی این چهار _ پنج روز مردم هیچ کس را تشویق نکرده بودند. تا جایی که محسن و مصطفی خیال کردند که تشویق در آنجا مرسوم نیست. قرائتش را با ⇜صدق الله العلی العظیم⇝ تمام کرد تا با صدای بلند گفته باشد که بچه شیــعه است. تلاوت ها که تمام شد، مردم از لا به لای صندلی ها راه افتادند سمت محسن. تا به خودش آمد دید هزاران نفر ایستادند تا نوبت شان بشود با او عکس بگیرند. هرشب مسابقات راس ساعت یازده تمام میشد و درها را می بستند، اما آن شب مردم تا ساعت دو مشغول عکس گرفتن با محسن بودند. انگار قبل از داوران، این مردم بودند که قاری اول جهان اسلام را شناخته بودند. ... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
قسمت 52 زمان اعلام نتایج رسید. مجری به سه زبان مالزی، انگلیسی و عربی، اسامی برندگان را اعلام کرد. اول نفرات برتر حفظ اعلام شد. از نفر سوم شروع شد تا رسید به اول. نوبت به قرائت که رسید محسن خیال کرد باز از سوم شروع می کند. نفر سوم از الجزایر بود. نفر دوم از بروئنی و نفر اول از فیلیپین! باورش نمی شد هیچ رتبه ای نیاورده بود! اما وقتی مجری به خواندن اسامی ادامه داد کم کم فهمید که نفرات برتر قرائت پنج نفر هستند. پس آن سه نفر قبلی، نفرات پنجم تا سوم بودند. هنوز نفرات اول و دوم مانده بود. نفر دوم هم از مالزی بود. محسن دیگر مطمئن شد که رتبه ای نیاورده. آخر دیده بود که مسئولین چطور قاری اندونزیایی را عزت و احترام کرده بودند. با اینکه می دانست قرائت آن قاری ضعیف بوده اما حتم داشت رتبه اول را به او می دهند. با خودش فکر کرد اگر مصطفی اصرار نمی کرد به شیوه مسابقات بخواند و تلاوت خودش را ارائه می داد، الان حتما یک رتبه ای گرفته بود ... ... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
(کاروانی که بوَد بدرقه‌اش حفظِ خدا) اربعین در حرمِ ساقی عطشان آید 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
تا ابد در حسرت موهای لَختَت بی‌قرار با شمیمِ زلف عطـرافشانِ تو بیچاره‌ایم برای تو می‌نویسم... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در جهان موازی من ایستاده ام پای هیچ تقاطع رسیدن ها باید به سقوط و نیستی هست شد شاهراه ارتباطی شاهرگ های حیاتی ست که به لخته های ایست نیست می شوند 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کسی ندید که من حرف عاشقانه زدم به لطف سادگی‌ام در دلت جوانه زدم برای این‌که نبینند رنگ زردم را به صورت خودم از شرم تازیانه زدم همیشه پنجره را رو به نور وا کردم که گفته سنگ به دروازهٔ زمانه زدم؟ به یاد فرفرهٔ رنگی‌ام که می‌چرخید چه چرخ‌ها که برایت در این میانه زدم و رو به آینه با ماه درد دل کردم به گیسوان پریشان بید شانه زدم تو مرد بودی و حال مرا نفهمیدی چرا که حرف دلم را کمی زنانه زدم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خدایا صفحه ای دیگر از عمرمان ورق خورد روز را در پناهت به شب رساندیم پروردگارا شب را بر همه عزیزانمان سرشار از آرامش بفـــرما و در پناهت حافظشان باش شبتون بخیر در پناه خـدا.....🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌ 🌓🌓🌓🌓 شبتون‌ در پناه‌ خدا 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky