.قطعه شعری از محمدرضا هادی نیا با عنوان
سرگذشت گذشت
تا سرگذشت مرد و گذشت از میان گذشت
از سر کنار علقمه سروی روان گذشت
چون دید باغ معرفت از آفت ستم
گفتا زمان آن شده از خانمان گذشت
از امتحان چو بگذرد او با سری بلند
با هر چه داشت آن مه رخشان زجان گذشت
تا دست روی عرش خدا از وفا نهاد
باید زدست ِ فرشی ِ خود بی گمان گذشت
سرباز زد ز ذلّت و عزّت نشانه کرد
شد جاودانه در دلِ خلق از زمان گذشت
با نور ِ آفتاب بصیرت عیان نمود
سالم زفتنه های زمان می توان گذشت
با ذرّه ای زمهر اگر جان عجین شود
آسان توان زمهر و مه آسمان گذشت
با یاد تشنگان ِ حرم لب چو تر نکرد
حد ّ گذشت او زحدود بیان گذشت
"هادی " خدا کند که زمهر و محبّتش
سرشار کرد سینه، از این خاکدان گذشت
#محمدرضا_هادینیا
✅️ عضو کانال
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اهل دلی همراه شو 👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky