🌹🌹🌹🌹 ای مثل من مقابله با مثل او نکن با دست خود اراده‌ی تسلیم رو نکن راهم فرشتگی‌ست به دیوانگی نکش نامرد و مردهای مرا روبرو نکن با چنگ من به جنگ جگرگوشه‌ام نرو این ساز را حمائل آن جنگجو نکن در دست آن چموش اگر سنگ می‌دهی بر بام و در ملاحظه‌‌ی آبرو نکن چشمش دو کندوان به دو دریاچه‌ی عسل باشد ولی تو پنجه به کندو فرو نکن روزت شب است و او نظری داشت یا نداشت پس اعتنا فقط به همین کورسو نکن از کودکانِ کوی مرا بچه‌تر نساز شیخ و چراغ راهی سنگ و سبو نکن آینده در سکوت عمیقی گذشته است جز مرگ حال ساده‌تری آرزو نکن در زنده‌ات بمیر ولی زنده باش و باش در ذهن خود نمان و به این فرض خو نکن روشن نمی‌کنند چراغ شکسته را لایِ خراب‌کاری خود جستجو نکن وقتی جنازه‌ای بِهَمت ریخت دور شو این مرده را نگیر در آغوش بو نکن دنیای زیر و رو شده را ول کن و کفن از گورکَن نَکن به تن مرده‌شور نکن ای سنگ با سراسر خود سنگدل نباش مانند شیشه خون به دلم تا گلو نکن دریای فارس با عسلم شد سیاه‌مست با مثل او مقابله ای خُرده‌جو نکن خطی که دیگران بنویسند را نخوان خط نخوانده را به کسی بازگو نکن با ا‌َلف و شَلف و فحش و فضیحت نمرده‌ای با او بساز و ساخته را زیر و رو نکن @shaeranehowzavi