ادامه:
سران سپاه ایران
#طوس و
#گودرز و
#گیو که به سپدکوه رسیدند ،
#بهرام و
#زنگه_شاوران را کنار جنازه فرود دیدند
#فرود ،
#سیاوش بود که خفته بود ...
با دیدن او گودرز و گیو و
#گرگین و... گریستند و طوس هم خون گریه کرد و از تندی که کرده بود سخت پشیمان شد...
گودرز به سپاهیان گفت « سپهبدی که تندی میکند بدرد نمیخورد ...
جوانی از نژاد پادشاهان بخاطر خشم یک سپهبد این چنین جان داد ،
#زرسپ و
#ریونیز هم همچنین
و هنر بی خرد مانند شمشیری زنگ زده است »
این را گفت و آب از دو چشمش جاری شد
سپس دستور داد تا یک دخمه شاهوار آماده کنند و تن شاهزاده را با مشک و کافور و سرش را با عطر و گلاب شستند و در دخمه در آن کوه و زرسپ و ریونیز هم کنار شاهزاده گذاشتند و برگشتند ...
هر چقدر هم عمر کنیم در آخر خواهیم مرد و هیچ کس از مرگ رها نمیشود.....
ıllıllı ᴼᵘʳ ˢᵉᶜʳᵉᵗ ᶜʰᵃⁿⁿᵉˡ ıllıllı
𝒋𝒐𝒊𝒏 𝒖𝒔:
@shah_nameh1