روز یکشنبه یازدهم ژانویه بود. همه بچه‌ها و نوه‌ها به مناسبت ولادت حضرت رسول اکرم ﷺ به یک میهمانی بزرگ در منزل پدربزرگ دعوت بودند. از همه‌ نوه‌ها درخواست شده بود برای این جلسه، صحبتی کوتاه آماده کنند و طی چند جمله بگویند که برای سال جدید میلادی چه برنامه‌ای دارند؟ همه‌ نوه‌ها صحبت کردند. هرکس صحبت می‌کرد، بقیه خوب گوش می‌دادند که از برنامه‌ او آگاه شوند. سپس راجع به برنامه‌های یکدیگر اظهار نظر می‌کردند. تا اینکه نوبت به جهاد رسید. جهاد با گفتن تنها یک جمله، همه را غافلگیر کرد؛ او گفت: «من برنامه‌ام برای سال بعد را هفته آینده می‌گویم» درست یکشنبه هفته بعد دوباره همه اعضای فامیل خانواده در همان محل هفته پیش، دور هم جمع شدند. ولی این بار خانه مملو از کسانی شده بود که برای همدردی با خانواده شهید مغنیه آمدند. بله! برنامه‌ای که جهاد از آن صحبت می‌کرد، شهادت بود...