#الی_الحبیب✨
#روایت_سرخ🌹
#قسمت_نهم
تا حدودی آمادگی جسمی داشتی و خودت فهمیده بودی که قبلا بخشی از راه را طی کردهای. از میزان آمادگی خودت باخبر بودی. برای آموزش مصمم شدی. گرچه بدون راضی کردن مامان فاطمه و بابا علی برایت سخت بود. زبان چرب و نرم همینجا به کار میآید. نمیدانم با چه کلکی راضی شان کردی که هم درس بخوانی و هم دوره نظامی شرکت کنی.
مقداد ذوق و شوقت برای آموزش را میدید، اما...
ادامه متن در عکس👆🏻
« ١٢روز تا حیات عند رب»
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
🆔•| @shahid_dehghan |•