『🌱| #صبحتون_شهدایی 』 💡 امروز در تاریکی‌های دنیا... کدام نور را راهنمای خود قرار داده‌ای؟ کدام کشتی را برای نجات انتخاب کرده‌ای؟ ⛵ امام حسین(ع) تنها کشتی است که طوفان‌های زندگی را پشت سر می‌گذارد... 🗓| دوشنبه ۱۴۰۴/۰۵/۲۰ 📿| ذکر روز: یَا قَاضِیَ الْحَاجَاتِ #اربعین #امام_حسین #کشتی_نجات 『☘️|@shahid_dehghan 』

#شبهه_دینی زمانی که ضریح امام حسین علیه‌السلام از ایران به کربلا برده می‌شد، مردم برای زیارت ضریح می‌رفتند. آیا زیارت ضریح نوعی بت پرستی نبود‌؟🤨 خیر! زیارت ضریح امام حسین علیه‌السلام بت‌پرستی نیست.😌🗽🚫 تفاوت اساسی بین پرستش (بندگی) و زیارت وجود دارد؛ اگر هدف از زیارت، پرستش و بندگی باشد، این عمل بت‌پرستی و شرک است، حتی اگر زیارت پیامبر اسلام باشد. اما اگر هدف از زیارت، تجدید عهد با آرمان‌های امام حسین و یادآوری رشادت‌ها و فداکاری‌های او باشد، این عمل نه تنها بت‌پرستی نیست، بلکه نوعی عبادت و ارادت به ایشان است!😇🫀❤️ 🍃| @shahid_dehghan

#دوشنبه‌های_امام_حسنی حسین گفتن ما از عنایت حسن است:) 💚✨ |@shahid_dehghan

🎤 #پادکست «تو چی گیر کردیم؟» 👤 استاد #پناهیان ⁉️ گناه ما رو از امام زمان دور میکنه و تقوا ما رو نزدیک میکنه، منظور از تقوا چیه؟ 🍃| @shahid_dehghan

"بسم رب الــحــســین🍃"

『🌱| #صبحتون_شهدایی 』 🔥آتش عشق حسینی، همچون مشعلی فروزان، راه امت را برای همیشه روشن نگه خواهد داشت... 🗓| سه‌شنبه ۱۴۰۴/۰۵/۲۱ 📿| ذکر روز: یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ #اربعین #امام_حسین #شهادت 『☘️|@shahid_dehghan 』

#اربعین_حسینی ▪️ «انَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة» 🚩 شما همان کشتی نجاتید که انسان را به ساحل نجات می‌رساند. موسی چهل روز به «طور» رفت و قومش، راه را گم کردند. اما شما رفتید و با رفتنتان، راه را نشان دادید؛ راه شما صراط مستقیم است. آخر یک روز، همین جادهٔ اربعینِ شما، ما را  به پسرتان مهدی خواهد رساند. 🍃|@@shahid_dehghan

💚| #مهدویت شاید سهم من فقط یک شمع باشد… 🕯️ اما همان نور کوچک، می‌تواند راهی را روشن کند که به خانه امید می‌رسد. منتظر بودن یعنی همین… روشن ماندن، حتی در دل تاریکی. ✨ 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج • • ✨|@shahid_dehghan

🎤 #پادکست «الگوی وفاداری» 👤 استاد #رائفی_پور 🚩 چرا در روز محشر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها دستان حضرت عباس علیه‌السلام را وسیله شفاعت انتخاب می‌کند؟ 🍃|@shahid_dehghan

"بسم رب الــحــســین🍃"

『🌱| #صبحتون_شهدایی 』 💔 اشک‌هایت را دریاب... چرا که هر قطره‌اش، شرح مظلومیت آقا را فریاد می‌زند... 🗓| چهارشنبه ۱۴۰۴/۰۵/۲۲ 📿| ذکر روز: یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ #اربعین #امام_حسین #گریه_بر_حسین 『☘️|@shahid_dehghan 』

#از_وصال_بگو «تویی که تکثیر شدی» محسن هنوز هم خواب آن روزها را میبیند. احتمالاً خواب خراب کاری هایتان را هم میبیند. مثل آن روزی که ناهار قیمه داشتید و مادر هنوز از سرکار برنگشته بود. غذایتان را خوردید و در ظرف را گذاشتید. نمی دانم چه آزاری داشتی که یکی از دوستانش را مسخره کردی. محسن هم عصبانی شد و پارچه زیر ظرف قیمه را کشید و ظرف برگشت و فرش کثیف شد. محسن فرش را کثیف کرده بود، اما مقصر اصلی تو بودی. برای همین افتاده بودی به جان فرش و تمیزش میکردی. مثل سرکارگرها داد و فریاد راه انداخته بودی: «دستمال بیار.» «مایع ظرف شویی بیار»، «اسکاچ بیار.». آخر سر هم از پس تمیز کردن فرش برنیامدید. لکه را با روفرشی پوشاندید و مامان فاطمه متوجه لکه نشد. اما پدر تا از راه رسید، فهمید چه دسته گلی به آب داده اید. مجبور شدید فرش را بشویید کارتان را از اول بلد نبودید. باید همان اول کار، با دستمال کف مال شده روی لکه چرب میکشیدید و بعد با دستمال خیس رد لکه را تمیز میکردید. خود من هم بعضی وقت ها از این دسته گل ها به آب میدهم. اما نه به این شدت. دسته گلهای من از حواس پرتی است و دسته گلهای شما از بازیگوشی و سربه هوایی و شیطنت. تو همیشه شیطنت میکردی چه با محسن چه بی محسن. شاهکارها و دسته گل هایت را هم برایش تعریف میکردی. نمیدانم بدآموزی داشتی برای برادر کوچکترت یا اینکه با حرفهایت به او جسارت می دادی؟ شنیدن کارهایی که توی آموزشگاه میکردی، دود از سر آدم بلند میکند. مثلاً زنجیر رنجر، سگ نگهبان آموزشگاه را باز کرده بودی و سگ هم پای فرمانده را گاز گرفته بود. اینکه چطور تنبیهت کردند را نمی دانم، اما می دانم که همان سگ یک بار حسابی، حساب خودت را رسیده... 💠پارت #ششم از کتاب زندگینامه شهید محمدرضا دهقان امیری 📚یک روز بعد از حیرانی ✏️| @shahid_dehghan