شهیدانه
نکته زیبا درکتاب  که برای اولین بار تجربه کردم فضای اطلاعات عملیات و شناسایی بود‌‌. از این جهت این کتاب یک کتاب عالی و خواندنی است و نکته مثبت دیگر کتاب امتداد حضور  در جبهه از سالهای ابتدایی جنگ تا آخر آن است. درست است که او در خاطرات و جزییات عمیق نمیشود اما این امتداد سالها و شرکت ایشان در عملیات بزرگ جنگ جذابیت کتاب را بیشتر میکرد. کاملا مشهود است که همدانی ها در عرصه نشر کتاب دفاع مقدس از خیلی از استانها جلوتر هستند. علی خوش لفظ، به تعبیر همرزمانش «علی خوش رفیق» است. طی هشت سال جنگ، هشتصد نفر از رفقایش شهید شده اند که با نود نفر از آنان رفیق‌تر بود و عقد اخوت بسته بود. از این جماعت هشت نفرشان پاره‌ی تن او بودند. علی خوش‌رفیق برای هیچکدام از آن‌ها رفیق نیمه راه نبود. کتاب خاطرات او مرام نامه ی او بود. علی خوش لفظ یک قهرمان ملی است. این را از زخم‌های نشمرده‌ای که از او  ساخته گواهی می‌دهد. بچه بازیگوش محلۀ «شترگلوی همدان» که روزگاری از دیوار راست بالا می‌رفت، پس از یازده بار مجروحیت با تیر و ترکش و موج و شیمیایی، حالا نمی‌تواند روی تخت بیمارستان بنشیند. تیر کالیبر تانک در آوردگاه شلمچه و کربلای پنج، پس از بیست و شش سال، همسایۀ‌ نخاع اوست. از خجالت و شرمندگی آب می‌شوم وقتی حس می‌کنم میراث‌دارِ این‌چنین مردان سلحشوری هستم. علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. گویی قرار است علی خوش لفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند، تا سال‌ها بعد ماجرای وصل حدود هشتصد دوست و برادرش را برای ما روایت کند.