بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 1⃣8⃣
خاطرات سراسر عشق ,
#سردار شهیدحاج حسین همدانی
#کتاب:مهتاب خین
کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا )
آیا در شهر برای خودش منزلی اجاره کرده بود?
#ابداً پشت همان دفتر کارش, یک اتاق کوچک و محقری قرار داشت که در حکم مسکن و ماُوای محمود در همدان بود. مختصر لحظاتی را که در اواخر شب, برای استراحت, تهجد شبانه, و مطالعه در اختیار داشت, توی همان اتاق سپری می کرد.
#در بحث مطالعه, بیشتر به خواندن چه نوع کتابها و نشریاتی گرایش داشت?
*کتابهای مربوط به اصول عقاید اسلامی و بحث های معرفتی و اخلاقی را خیلی دوست داشت. خصوصا اگر توسط اساتید فن و با قلم شیوا و مستند به اسناد و احادیث معتبر نوشته شده بودند. آثار منتشر شده ی حضرت امام(ه) مثل کشف الاسرار, ولایت فقیه, شرح دعای سحر, پرواز در ملکوت یا همان آداب نماز ایشان را با دقت می خواند.الفت زیادی با مجموعه ی چهار جلدی اصول کافی مرحوم کلینی داشت. عمده ی آثار استاد شهید مطهری را به دفعات خوانده بود. البته در بین تمام کتابها,بعد از قرآن کریم, یار غار و دوست وفادارش نهج البلاغه بود. در بین بچه های سپاهی, احدی را ندیده ام که به قدر محمود, با این کتاب محرم و مونس بوده باشد. از مطالعه آثار ایدئولوژیک مربوط به مکاتب فلسفی_ سیاسی غربی و شرقی هم غافل نبود. آن روزها, چون مکتب کمونیزم و فلسفه ی مارکسیستی در محافل مصطلح به روشنفکری و فرهنگی کشور خیلی طرفدار داشت و عمده ی گروههای سیاسی مخالف انقلاب اسلامی یا رسما خودشان را مارکسیست می دانستند و یا مثل مجاهدین خلق, زیر بنای اصول جهان بینی شان عمدتا مارکسیستی بود. محمود دوره ی آثار مصطلح به کلاسیک های این مکتب فلسفی_سیاسی را با دقت مورد مطالعه قرار می داد.
آثاری از قبیل: ماتریالیزم تاریخی, ماتریالیزم دیالکتیک_هر دو به قلم موریس کنفورت-سرمایه و فقر فلسفه اثر کارل مارکس, مقالات فلسفی لنین, استالین و مائوتسه دون.
جان کلام; از خود کمونیست ها مکتب شان را بهتر می شناخت.
# از این لحاظ, وجه تشابه جالبی با احمد متوسّلیان داشته.۱ چند سال قبل که برای کاری به موزه شهدا در خیابان طالقانی تهران رفته بودیم,داخل غرفه ی یادبود حاج احمد, در کنار عکس قاب شده و تعدادی از وسایل شخصی او,یک
______________________________________
۱. درباره ی این وجه تشابه, دکتر محسن رضایی میر قائد طی مصاحبه ای در سال ۱۳۷۶ گفته است: برای من, احمد متوسلیان و محمود شهبازی خیلی مشابه هم بودند, از جهات مختلف......
ادامه دارد .....
۱۴۸ # صفحه