ششمین
#شهید_ماه افسران؛ سردار شهید عبدالحسین برونسی
https://goo.gl/LtsHWm
🔴جعبه های خالی مهمات
بعد یکی از عملیاتها آمد مرخصی. در را که به روش باز کردم، چشمم افتاد به دوتا جعبه، از این جعبههای خالی
#مهمات بود. بعد از سلام و احوالپرسی، به جعبهها اشاره کردم و پرسیدم: اینا رو برای چی آوردین؟
گفت: آوردم که بچهها دفتر و کتابشون رو بگذارن توش... .
موقعی که جعبه ها را از ماشین گذاشته بود پایین، یکی از زنهای همسایه هم دیده بود. بعداً به من گفت: آقای برونسی انگار این دفعه دست پر اومدن. منظورش را نگرفتم. من و منی کرد و به اشاره گفت: جعبهها.
تا اسم جعبه را آورد، صورتم داغ شد؛ معنی دست پر بودن را فهمیدم. زود در جوابش گفتم: اون جعبه ها
#خالی بودن!
گفت: از ما دیگه نمیخواد پنهان کنین، ما که غریبه نیستیم؛ بالاخره حاج آقا هر چی بوده، آوردن.
با عصبانیت راهم را کشیدم و رفتم خانه.
عبدالحسین وقتی موضوع را فهمید، خونسرد گفت: این حرفا که ناراحتی نداره.
گفت: باید به اون خانم میگفتی که این راه بازه، شوهر من رفته آورده، شما هم برین بیارین.
منبع: برگرفته از کتاب خاکهای نرم کوشک
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA