eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
ششمین افسران؛ سردار شهید عبدالحسین برونسی https://goo.gl/LtsHWm 🔴جعبه های خالی مهمات بعد یکی از عملیات‌ها آمد مرخصی. در را که به روش باز کردم، چشمم افتاد به دوتا جعبه، از این جعبه‌های خالی بود. بعد از سلام و احوالپرسی، به جعبه‌ها اشاره کردم و پرسیدم: اینا رو برای چی آوردین؟ گفت: آوردم که بچه‌ها دفتر و کتابشون رو بگذارن توش... . موقعی که جعبه ها را از ماشین گذاشته بود پایین، یکی از زن‌های همسایه هم دیده بود. بعداً به من گفت: آقای برونسی انگار این دفعه دست پر اومدن. منظورش را نگرفتم. من و منی کرد و به اشاره گفت: جعبه‌ها. تا اسم جعبه را آورد، صورتم داغ شد؛ معنی دست پر بودن را فهمیدم. زود در جوابش گفتم: اون جعبه ها بودن! گفت: از ما دیگه نمی‌خواد پنهان کنین، ما که غریبه نیستیم؛ بالاخره حاج آقا هر چی بوده، آوردن. با عصبانیت راهم را کشیدم و رفتم خانه. عبدالحسین وقتی موضوع را فهمید، خونسرد گفت: این حرفا که ناراحتی نداره. گفت: باید به اون خانم می‌گفتی که این راه بازه، شوهر من رفته آورده، شما هم برین بیارین. منبع: برگرفته از کتاب خاک‌های نرم کوشک 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌺بسم رب الشهداء و الصديقين🌺 👤باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷 📝هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🍀امشب همراه با 🌿ششمین شهید ماه کانال افسران جوان جنگ نرم ؛سردار شهید عبدالحسین برونسی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅قسمت نوزدهم 🔴جعبه های خالی مهمات بعد یکی از عملیات‌ها آمد مرخصی. در را که به روش باز کردم، چشمم افتاد به دوتا جعبه، از این جعبه‌های خالی بود. بعد از سلام و احوالپرسی، به جعبه‌ها اشاره کردم و پرسیدم: اینا رو برای چی آوردین؟ گفت: آوردم که بچه‌ها دفتر و کتابشون رو بگذارن توش... . موقعی که جعبه ها را از ماشین گذاشته بود پایین، یکی از زن‌های همسایه هم دیده بود. بعداً به من گفت: آقای برونسی انگار این دفعه دست پر اومدن. منظورش را نگرفتم. من و منی کرد و به اشاره گفت: جعبه‌ها. تا اسم جعبه را آورد، صورتم داغ شد؛ معنی دست پر بودن را فهمیدم. زود در جوابش گفتم: اون جعبه ها بودن! گفت: از ما دیگه نمی‌خواد پنهان کنین، ما که غریبه نیستیم؛ بالاخره حاج آقا هر چی بوده، آوردن. با عصبانیت راهم را کشیدم و رفتم خانه. عبدالحسین وقتی موضوع را فهمید، خونسرد گفت: این حرفا که ناراحتی نداره. گفت: باید به اون خانم می‌گفتی که این راه بازه، شوهر من رفته آورده، شما هم برین بیارین. منبع: برگرفته از کتاب خاک‌های نرم کوشک 🌷شادی روح شهیــدان اسلام صلوات🌷 🌺🍃اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🍃🌺 @majnon100 ☀️گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeIByTNg7dF3aw 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
👈: 🌷 📍 (ع) 💢! به تو دارم 💎ای خدای و ای بی‌همتا ! دستم است و کوله‌پشتی سفرم ، من بدون و توشه‌ای به‌امید و کرم تو می‌آیم. من توشه‌ای برنگرفته‌ام؛ چون [را] در نزد چه حاجتی است به و ؟! 💎سارُق، چارُقم پر است از به تو و و کرم تو؛ همراه خود دو بسته آورده‌ام که آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ارزشمند دارد و آن گوهر💧 بر است؛ گوهر💧 بر(ع) است؛ گوهر💧 دفاع از ، ، دفاع از محصورِ در چنگ ظالم. 💎! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای [چیزی دارند] و نه قدرت دارند، اما در دستانم چیزی را کرده‌ام که به این دارم و آن روان بودن به‌سمت تو است. وقتی آنها را به‌سمتت کردم، وقتی آنها را برایت بر و گذاردم، 💎وقتی را برای از دینت به گرفتم؛ اینها من است که دارم قبول کرده باشی. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🌱 🌺@shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔘به مناسبت سالگرد سلیمانی سردار دلها 🍁 شهید بزرگوار ⬅️قسمت هشتم https://digipostal.ir/catqxhp 👈: ⬅️ 🌷 💢! به تو دارم 💎ای خدای و ای بی‌همتا ! دستم است و کوله‌پشتی سفرم ، من بدون و توشه‌ای به‌امید و کرم تو می‌آیم. من توشه‌ای برنگرفته‌ام؛ چون [را] در نزد چه حاجتی است به و ؟!... 🎐 | | | | ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛