✍نجات در هور طبق روایت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با کمک سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی...
🔹محمد حسین به همراه دو نفر دیگر از بچّه ها رفته بودند تا سنگرهای خالی خط بیست و پنج کربلا را شناسایی کنند و موقعیّت را برای استقرار نیروهای لشکر خودمان بسنجند.
🔸آنها طبق برنامه در آبراه مورد نظرشان پیش می روند امّا به سنگرها نمی رسند همین طور به راهشان ادامه می دهند که یک مرتبه از دور سنگری را می بینند.
🔹وقتی خوب نزدیک می شوند یک دفعه عراقی ها از داخل سنگر به طرف بچّه ها تیراندازی می کنند آنها هم بلافاصله رگباری روی دشمن می بندند و بعد با سرعت دور می زنند و به طرف خط خودمان حرکت می کنند.
🔸عراقی ها سوار قایق موتوری می شوند و آنها را تعقیب می کنند بچّه ها موقع رفتن بدون این که متوّجه شوند از یک کمین عراقی عبور کرده بودند این دو کمین با هم در تماس بودند و زمانی که محمد حسین و بقیّه از دستشان فرار می کنند کمین اوّل باخبر شده و سر راه بچّه ها منتظرشان می شوند.
🔹محمد حسین وقتی به کمین بعدی می رسد به همراه دوستانش کف قایق می خوابد و سنگر می گیرد و با مهارت خاصی که در هدایت قایق داشت سعی می کند تا از مهلکه بگریزد امّا وقتی کمین را رد می کنند و فاصله می گیرند یک مرتبه بنزین تمام می کنند.
🔸به هر مصیبتی ذره ذره خود را به سمت خطّ خودی می کشند تا به حاج یونس و علی نجیب زاده که آنجا مشغول کار بودند بر می خورند حاج یونس هم آنها را کشانده بود و به خطّ خودمان آورده بود.
💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین صفحه ۶۶_۶۵...
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی@shahidan_kerman