eitaa logo
شهدای کرمان
8.1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
34 فایل
گلزار شهدای کرمان وصیت نامه و دیدار با خانواده های محترم شهدا قرار همنشینی با شهیدان https://eitaa.com/joinchat/790167778C57149595e2 @shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍‌این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمـد... 🔸تعدادی از عکسهای منزل بزرگ و با صفای پدری شهید محمد حسین یوسف الهی که در حال حاضر مدرسه ای است به نام بقیه الله درکرمان خیابان جهاد کوچه جیحون همراه با عکس های پدر و مادر شهید روحشان قرین رحمت الهی باشد... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سخن ماندگار شهید محمدحسین یوسف الهی که بر سنگ مزار مطهرش حک شده مؤید روح بلند و وارسته عارف بزرگ لشکر ثارالله است. 🔸اجر جهاد شهادت است و من خیال ندارم از راهی که انتخاب کرده و می روم برای خود مظاهر مادی دنیای فانی را تدارک ببینم. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍بنا نیست ما تکلیفمان را فقط یک جا انجام دهیم تکلیف برای من نه زمان می‌شناسد و نه مکان... @shahidan_kerman
هدایت شده از شهدای کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سالروز تولد مادر سردار شهید محمد حسین یوسف الهی حاجیه فاطمه بذرافشان.‌.. 🔸به نام خدایی که خاک آفرید کزان خاک انسان پاک آفرید... 🔹به نام خدای مادر و به نام خدای مادر شهید آموزگار نقاشی عشق... 🔸پیوند دهنده رنگ سرخ لاله به دنیای دل مفهوم عشق راز هستی... 🔹از دامن زن مرد به معراج می رود... 🔸بر دامن مادر شهید صلوات... @shahidan_kerman
✍پاهای عاریتی که مثل سماور قل قل می کرد... 🔹وضعیت پاهای محمد حسین خیلی خراب بود وقتی گوشمان را به محل جراحتش نزدیک می کردیم به راحتی صدای جریان خون را در رگهایش می شنیدیم. 🔸شاید باور کردنش مشکل باشد امّا درست مثل سماور در حال جوش قل قل می کرد و صدا می داد. 🔹امّا او همچنان پر توان خندان و خستگی ناپذیر به راه خود ادامه می داد گفتم آخه بابا جان یک مقدار هم به خودت برس... 🔸می گفت می دانی بابا من تا همین اواخر سال بیشتر به این پاهای عاریتی احتیاجی ندارم و دقیقاً همان گونه که پیش بینی کرده بود اتّفاق افتاد. 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین صفحه ۲۱۷ راوی غلامحسین یوسف الهی پدر بزرگوار شهید... @shahidan_kerman
✍دستنوشته عرفانی و بسیار زیبای شهید حسین عالی برای شهید محمدحسین یوسف الهی... 🔹ای شهید یوسف الهی برخیز که محراب نماز در انتظار سلام توست. 🔸برخیز و نماز عشق را تمام کن نمازی که در نیمه راه آن را بدون سلام گذاشتی و به سوی معشوقت پرکشیدی. 🔹این نمازی که تو بدون سلام گذاشتی فرشتگان الهی مأموریت یافتند و تمام کردند و بر این تمام کردن نماز مغرور گشته و افتخار کردند. 🔹با ما نیز بگویید ای شهیدان تا در راه شما قدم برداریم و به جوار شما بیاییم. 🔸شما مؤذن کدامین مکتبید که در چشمان شما نور ایمان و در نگاه هایتان انتظار شهادت جلوه گر بود. 🔹با ما بگویید ای لاله های سرخ ای آزادگان و ای وارستگان ای رهروان حسینی ای راهیان کوی دوست که شما را سوی کدام ستاره خوانده است و چه کرده اید تا به او رسیده اید و همیشه سخن از عروج و پرواز بر لب دارید. 🔸دست ما را بگیرید و به آن سو راهنمائی کنید و در این دنیا تنها نگذارید. 🔹آری دوستان در سوگ شما مسئولیت زندگی برایمان مشکل شده و به هر کجای این دنیا نگاه می کنیم روح مقدس شما نظاره گر افعال ماست. 🔸مبارک باد بر شما چنین عروجی خدایا مرا هرچه زودتر به دوستانم برسان. 🌹عکس ماندگار علمداران لشکر ۴۱ ثارالله از سمت راست شهید غلام امیری شهید مهدی پرنده غیبی شهید حسین عالی شهید حاج احمد امینی و شهید محمد حسین یوسف الهی... @shahidan_kerman
✍دست نوشته شهید محمد حسین یوسف الهی درباره شهید محمد امیری... 🔹ای امیر بر نفس خود امیری من تو را نشناختم ولی شناختم می فهمی این را در زمان حیاتت هم به بچه ها می گفتم که خدا را من در بعضی جاها از روی زندگی ات درک کردم گیلان غرب آنجا یادت هست وقتی با هم جلو می رفتیم من تو را درک کردم که چقدر بزرگی ولی من حقیر با این وضع می بایستی به تو و امثال تو بگویم فلان کن و فلان نکن چقدر من بدبختم همه امتحانات خدایی را مردود شدم در جنگل یادت هست باز هم چه بگویم. 🔸خدایا خودت بهتر می دانی از آنجا که تو خدایی بودی من در تشییع جنازه ات یک صحبت کردم که بعد از تو فهمیدم درست است و این باطن پاکت را می رساند گفتم شهید امیری در زمان حیاتش شهید می ساخت و در زمان شهادتش به ما درسها آموخت و بعد از شهادتش شهید سازتر خواهد بود الان که به چهره حمزه ای نگاه می کنم تو را می بینم که بسیاری از اعمال تو در حمزه ای متجلی است و همچنین اسلاملو... 🔹تو چقدر گریه کردی تا برگه عبور خود را از این دار فانی گرفتی تو را به پاکی ات قسم ای فاتح میادین مین ای که فتح الفتوح کرده بودی ای بزرگ ای افتخار انسانیت ای پرنده پرواز و تیز پرواز و ای شهید امیری دست مرا هم بگیر و بدان که هرچه بخواهم در موردت بنویسم کم است ولی از مظلومیتت معلوم می شود که خیلی والایی. 🔸آن شب که تو را آوردند فکر کردم که خوابی باورم نمی آمد چون بدنت کمی گرم بود ولی بعداً سرد شد چون الان بر اعمال ما شاهدی به خدا بگو که با این بنده حقیرت وافْعَلْ بى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ ولا تفعل بی ما انا اهله... @shahidan_kerman
✍شهید محمد حسین یوسف الهی... 🔸اجر جهاد شهادت است ومن خیال ندارم از راهی که انتخاب کرده و می روم برای خود مظاهر مادی دنیای فانی را تدارک ببینم. @shahidan_kerman
هدایت شده از شهدای کرمان
✍شهید محمدحسین یوسف الهی چگونه از اهواز لب اروند و خواب ماندن شهید بادپا را دید طبق روایت آقای حمید شفیعی... 🔸در مراحل آماده سازی والفجر هشت شهید حسین بادپا مسئول آمار جزر و مد اروندرود بود جدولی داشت که هر شب میزان آب و بالا و پایین رفتنش را روی آن علامت می زد بادپا باید لحظه به لحظه ارتفاع آب را چک می کرد یک شب شنیدم صدای لندکروز آمد تعجب کردم و سریع آمدم بیرون. 🔹دیدم شهید محمدرضا کاظمی زاده است ایشان معلم ادبیات بود و او هم حال و هوای خودش را داشت. 🔸کاظمی زاده گاهی به داخل نفربرهای سوخته عراقی که داخل آب بودند می رفت و دو یا سه شبانه روز کامل در آنها می ماند و دیده بانی می کرد. 🔹آن شب کاظمی زاده گفت در اهواز پیش حسین یوسف الهی بودم گفت حسین بادپا ۲۰ دقیقه کنار اروند خوابش برده و آمار جزر و مد از دستش در رفته است ما تعجب کردیم اروند کجا و اهواز کجا چطور حسین آقا از آنجا متوجه خوابیدن بادپا شده بود پیش حسین بادپا رفتیم و گفتیم خوابت برده بود اول انکار کرد بعد که ماجرا را تعریف کردیم گفت ۲۰ دقیقه ای خوابش برده و از روی اطلاعات شب گذشته جدول امشب را پرکرده است. 🔸آقای علی نجیب زاده از همرزمانمان می گفت دو سه روز بعد از ماجرا پیش حسین رفتم دیدم دارد قرآن می خواند صبح زود بود از او پرسیدم چطور متوجه شدی که بادپا خوابیده است در جوابم گفت علی آقا اگر آدم بشویم خواب و بیداری و زمان و مکان دیگر برایمان معنای خودشان را از دست می دهند. @shahidan_kerman
✍روزی که شهید محمد حسین یوسف الهی با دو عصا زیر بغل به گلزار شهدا رفت و حقی که فقط با شهادت ادا می شد... 🔹پیش از این که محمّد حسین دوباره به منطقه برود یک روز با هم به گلزار شهدا رفتیم او با دو عصا زیر بغلش آمده بود با هم میان قبور شهدا قدم زدیم و بعد بالای سر قبر دامادمان شهید ناصر دادبین نشستیم. 🔸به محمّد حسین گفتم آقا محمد حسین این جنگ بالاخره کی تمام می شود گفت این جنگ نباید تمام شود. 🔹پرسیدم برای چی گفت به خاطر این که به یک تعدادی ظلم می شود با تعجب گفتم ظلم به چه کسانی ظلم می شود. 🔸گفت به همه کسانی که یک عمر توی جبهه ها جنگیدند و خودشان را وقف جبهه و جنگ کردند اما هنوز به حقشان نرسیده اند حق آنها فقط با شهادت ادا می شود و چنین شد مردان بی ادعا به حقشان رسیدند. 🔹مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ... 🔸من از او عمری ستانم جاودان او ز من دلقی رباید رنگ رنگ... 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین صفحه ۲۱۸ راوی محمد على يوسف الهی برادر شهید... @shahidan_kerman
✍خون ما را همچون رود سازید تا هرچه بر سر راه دارد بردارد تا به دریای حکومت عدل حضرت مهدی عجل الله برسید. @shahidan_kerman
✍مرتبه آخر به روایت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی... 🔹قبل از عملیات والفجر هشت چند روزی به کرمان آمدم اتفاقاً محمد حسین را دیدم که با بدن مجروح به گلزار شهدا آمده بود با تندی صدایش کردم. 🔸این همه به تو تأکید کردم خودت را به خطر نینداز باز تو می روی خودت را به دشمن نشان می دهی بعد زخمی می شوی و بچه های مردم توی جبهه بی سرپرست می مانند. 🔹سرش را پایین انداخت زیاد ناراحت نباش این مرتبه آخر است چنین کاری می کنم گفتم یعنی چه... 🔸گفت این عملیات آخرین عملیات است که من شرکت می کنم من زیاد حرفش را جدی نگرفتم فکر کردم شاید مثل شوخی های همیشگی اش است اما... 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین صفحه ۲۱۹... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍تپه شهدا مرز خطر خاطرات شهید محمد حسین یوسف الهی به روایت حمید شفیعی همرزم شهید..‌. @shahidan_kerman
38.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شهیدی که حاج قاسم در آخرین مصاحبه تلویزیونی اش از او و عرفانش روایت می کند. 🔸شهیدی که بارها با امام زمان عجل الله ملاقات داشت با او حرف می زد و درد و دل می کرد... 💢راوی علی زین العابدین پور... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ای کاش بدانیم قدر ارزش خون شهدا را و حجابی را که کوبنده تر از خون سرخ شهداست... 🔹در عملیات خیبر من مجروح شدم و کرمان بودم و هیچ خبری از محمد حسین نداشتم داشتم رادیو گوش می کردم که خبری توجه ام را جلب کرد. 🔸رادیو اسامی تعدادی از شهدا را اعلام می کرد خوب که دقت کردم نام محمد حسین را هم شنیدم قرار بود از مقابل بیمارستان تشییع کنند بلافاصله سوار موتور سه چرخه ام شدم و خود را به محل تشییع جنازه رساندم. 🔹همه جمع بودند مقابل بیمارستان پلاکاردی زده بودند که جمله ای از محمد حسین روی آن نوشته شده بود. 🔸کنار پلاکارد یک خانم بدحجاب با سر و وضع نامناسب ایستاده بود و می خواست ببیند چه خبر شده که مردم جمع شدند. 🔹با دیدن او یاد ناراحتی های محمد حسین افتادم که چقدر از مفاسد جامعه رنج می برد دلم گرفت و بغضم ترکید. 🔸ای کاش آن خانم می فهمید که بسیاری از محمد حسین ها حجاب او را کوبنده تر از سرخی خون خودشان معرفی کرده اند. 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین صفحات ۲۴۹-۲۴۸ راوی تاجعلی آقا ملایی... @shahidan_kerman
هدایت شده از شهدای کرمان
Soleimani.hazrat zahra.mp3
3.05M
✍شهیدی که دو ویژگی و فضیلت ویژه داشت یکی اینکه ازدواج کرده بود دوم اینکه در آب نماز شبش قطع نشد... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍روبوسی بخشی از خاطره شهید محمد حسین یوسف الهی به روایت آقای حسین ایرانمنش همرزم شهید... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ذکر خاطره‌ای بسیار زیبا از نقش توسل و توکل در دوران دفاع مقدس... 🔸بلاشک حاج قاسم این زیبایی‌ها را دیده بود که آرزو می‌کرد او را در کنار حسین یوسف الهی جوان دفن کنند. @shahidan_kerman
✍درباره شهید محمدحسین یوسف الهی چه می دانید... 🔹شهید محمد حسین یوسف الهی همان شهیدی که شهید حاج قاسم سلیمانی وصیت کرده بود پیکرش در کنار وی در گلزار شهدای کرمان دفن شود. 🔸شهید یوسف‌الهی اسفند سال ۱۳۳۹ در کرمان متولد شد او در خانواده‌ای فرهنگی بزرگ شد پدر ایشان دبیر آموزش وپرورش و مادر خانه دار بود همه فرزندان از همان کودکی تحت تعلیم پدر و مادر با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا ‌شدند علاقه زیاد و ارتباط عمیق شهید محمد حسین یوسف‌الهی با قرآن و نهج‌البلاغه ریشه در همین دوران داشته است. 🔹بسیجی شهید محمد حسین یوسف‌الهی در زمان جنگ ایران و عراق در لشکر ۴۱ ثارالله و در واحد اطلاعات و عملیات مشغول به فعالیت بود و بعد‌ها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد این شهید بزرگوار در طول جنگ تحمیلی پنج مرتبه به شدت مجروح شد. 🔸کتاب حسین پسر غلامحسین زندگی نامه شهید محمدحسین یوسف‌الهی است که گزیده‌ای از زندگی و زمانه شهید یوسف‌الهی و همچنین خاطرات فرماندهان و همرزمان محمدحسین یوسف‌الهی را روایت می‌کند. 🔹این کتاب در پنج فصل نوشته شده فصل دوم این کتاب که عنوان محمدحسین به روایت همرزمان و سردار سرافراز سپاه اسلام حاج قاسم سلیمانی را دارد شامل چندین خاطره از شهید قاسم سلیمانی در خصوص شهید یوسف‌الهی است. 🔸شهید یوسف الهی در تاریخ بیست و یکم بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر هشت بر اثر بمباران شیمیایی دشمن مجروح و در ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد. @shahidan_kerman
✍دست‌نوشته سردار شهید محمدحسین یوسف الهی در فراق شهید حمیدرضا مظهری صفات قسمت اول... 🔹حمید جان سلام امیدوارم که زیر پایت را هم نگاه کنی و مرا به یاد آری این را قبول دارم که گناهانم مانند پرده ای جلوی رخسارم را گرفته و من نبودم و نیستم آنچه را که تو و دیگر دوستانمان دوستانم بودند و هستند فکر می کردید و فکر می کنید خدا داند و بس. 🔸از آن روزی که تو رفتی دیگر دلم سوخت علی (اشاره به شهید علیرضا مظهری صفات برادر شهید) آن روز بشکه باروت بود و اگر خود را کنترل نکرده بودم جرقه اش من بودم چقدر آرام خفته بودی و چقدر نورانی بودی. 🔹آن چند شب یادت هست که خسته بر می گشتی نماز شب می خواندی تا صبح شود و بعد چای درست می کردی و ما را بیدار می کردی که بلند شوید صبحانه بخورید تو در دنیا همان را جمع کردی که به درد آخرتت می خورد. 🔸حمید عزیز گلویم انتظار دست هایت را می کشد و پاهایم انتظار لگدهایت روی زمین فوتبال قبل از عملیات آنجا که شما را برای گردان می بردم یادت هست با سید موسوی رحمت اللّه به تو در ماشین چه گفتم. 🔹باور کن وقتی خبر شهادتت را به سنگرها بردم هیچ کس باور نکرد و من آن قدر کفری شده بودم که آن روز نزدیک بود از بغض بترکم و هرچه را دم دستم بود به اطراف پرت کنم. 🔸در هر حال به سوی معبودت پر کشیدی و چه زود و سبکبال و شاهدی که تا امروز که برایت می نویسم فوتبال بازی نکردم. 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین... @shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍دست‌نوشته سردار شهید محمدحسین یوسف الهی در فراق شهید حمیدرضا مظهری صفات قسمت دوم... 🔹هر وقت می خواهم کاری را شروع کنم جایت را خالی می بینم بچه ها همه تو را درک کرده بودند همه آن ها که با تو بودند و همچون مادری برای سنگرشان بودی و وقتی رفتی احساس یتیمی می کردند و خدا این مصیبت را به آنان سبک کرد. 🔸حمید جان آن وقت که بچه بودم با هم به مسجد می رفتیم برای قرآن وقتی کمی از آن موقع گذشت با هم همکلاسی بودیم و هم فوتبالی و وقتی بزرگ تر شدیم در چادر شکار تانک پاسگاه زید گیلان غرب و فکّه و دیگر نبودی بودی ولی از من جدا بودی به هر حال همیشه با هم بودیم. 🔹در آن دنیا مرا فراموش نکنی ای پاک و ای کوچولوی بزرگوار و ای هادی سربازان امام زمان عجل الله در عملیات والفجر یک... 🔸و شهید مظهری صفات درجه ات متعالی باد. 🌹آدرس مزار مطهر شهید علیرضا مظهری صفات گلزار شهدای کرمان قطعه ۱ ردیف ۵ شماره ۴۱... 🌹آدرس مزار مطهر شهید حمیدرضا مظهری صفات گلزار شهدای کرمان قطعه ۱ ردیف ۵ شماره ۴۲... @shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍عکس ماندگار علمداران لشکر ۴۱ ثارالله نیروهای اطلاعات عملیات منطقه عملیاتی والفجر هشت پاییز سال ۱۳۶۴
✍چتر همه شما باز می شود... 🔹چند ماه قبل از عملیات والفجر هشت با بچه‌های اطلاعات و عملیات لشکر ثارالله در اهواز بودیم محمد حسین یوسف الهی وارد اتاق شد و به بچه‌ها گفت در عملیات آینده یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می‌کند و با شوخی گفت چتر همه شما باز می‌شود بعد با انگشتش یکی یکی به بچه‌ها اشاره کرد و گفت تو تو و تو شهید می‌شوید من هم که می‌آیم تا شما را از داخل سنگر و زیر آوار نجات دهم یک نفس عمیق می‌کشم و شیمیایی می‌شوم. 🔸جالب اینجا بود که به همه اشاره کرد و تنها مرا که در بین جمع بودم از بقیه استثنا کرد و در مورد من چیزی نگفت. 🔹چند ماه بعد از عملیات والفجر هشت آغاز شد من در منطقه شیمیایی شدم و به اورژانس فرستاده شدم در اورژانس بچه‌هایی را که حسین یکی یکی به آن‌‌ها اشاره کرده بود دیدم آن‌ها به دلیل مجروحیت شیمیایی و بر اثر اصابت یک راکت شیمیایی به سنگرشان به اورژانس آورده شده بودند درست همان تعداد از آن جمع که حسین به آنان اشاره کرده بودند یعنی شهید یزدانی شهید دامغانی شهید هندوزاده و شهید کاظمی. 🔸بعد از بمباران حسین وقتی می‌بیند بچه‌ها زیر آوار مانده‌اند با اینکه در محوطه به او آسیبی نرسیده بود به کمک بچه‌ها شتافت با دیدن این جوانمردی و ایثار حسین بقیه هم به کمک او شتافتند حسین وقتی می‌بیند حجم آوار زیاد است می‌گوید بروید لودر بیاورید صدای ناله حسین متصدی از زیر آوار شنیده می‌شد او تنها کسی بود که از جمع پانزده نفری که در آن ساختمان بودند زنده ماند. 💢منبع دفتر اول لحظه های آسمانی راوی آقای مهرداد راهداری... @shahidan_kerman
56.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍به جایگاهی رسیده بود که بعضی از اولیاء الهی بعد از هفتاد هشتاد سال می رسند. 💢شهید محمد حسین یوسف الهی به روایت سردار حسنی سعدی... 🔸شهید یوسف‌الهی اسفند سال ۱۳۳۹ در کرمان متولد شد او در خانواده‌ای فرهنگی بزرگ شد پدر ایشان دبیر آموزش وپرورش و مادر خانه دار بود همه فرزندان از همان کودکی تحت تعلیم پدر و مادر با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا ‌شدند علاقه زیاد و ارتباط عمیق شهید محمد حسین یوسف‌الهی با قرآن و نهج‌البلاغه ریشه در همین دوران داشته است. 🔹بسیجی شهید محمد حسین یوسف‌الهی در زمان جنگ ایران و عراق در لشکر ۴۱ ثارالله و در واحد اطلاعات و عملیات مشغول به فعالیت بود و بعد‌ها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد این شهید بزرگوار در طول جنگ تحمیلی پنج مرتبه به شدت مجروح شد. 🔸کتاب حسین پسر غلامحسین زندگی نامه شهید محمدحسین یوسف‌الهی است که گزیده‌ای از زندگی و زمانه شهید یوسف‌الهی و همچنین خاطرات فرماندهان و همرزمان محمدحسین یوسف‌الهی را روایت می‌کند. 🔹این کتاب در پنج فصل نوشته شده فصل دوم این کتاب که عنوان محمدحسین به روایت همرزمان و سردار سرافراز سپاه اسلام حاج قاسم سلیمانی را دارد شامل چندین خاطره از شهید قاسم سلیمانی در خصوص شهید یوسف‌الهی است. 🔸شهید یوسف الهی در تاریخ بیست و یکم بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر هشت بر اثر بمباران شیمیایی دشمن مجروح و در ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سخن ماندگار شهید محمدحسین یوسف الهی که بر سنگ مزار مطهرش حک شده است... 🔸اجر جهاد شهادت است و من خیال ندارم از راهی که انتخاب کرده و می‌روم برای خود مظاهر مادی دنیای فانی را تدارک ببینم. @shahidan_kerman
✍عکس ماندگار علمداران لشکر ۴۱ ثارالله از سمت راست... 🌹سردار شهید حسین عالی... 🌹سردار شهید محمد حسین یوسف الهی... 🌹سردار شهید رمضان راجی امیرحسینی... 💢فرازی از وصیت شهید حسینعلی عالی... 🔹برای آنها می گویم اما سنگلاخها و کوهها و دره ها و بوته ها و علفزارها صدایم را به گوش آنها نمی رسانند. 🔸اگر چه همیشه عشق به وصال آنها دارم ولی رسیدن و دیدن آنها بدون رضایت خداوند مرا راضی نمی کند. 🔹و من در انتظار چنین لحظه ای هستم چون می گویند دیدن صورت مؤمن حسنه می آورد همواره آنها را می خواهم و هنگامی که آنها را ببینم همچون تشنه ای هستم که در کویر خشک زندگی جرعه ای آب پیدا کرده است و من آنها را دوست داشتم و برای آنها می سوزم. 🔸خانواده ام دوستان شهیدم اینها که همچون گل بودند و ما خار آنها بودیم. 🔹خداوندا می خواهم که همچون شهدا مردانه به راه آنها قدم بردارم و تا آخرین قطره خون راه آنها را ادامه دهم. 🔸می خواهم همچون دوستانم به سوی آن ستاره ای که نور امید به من بخشیده پر بکشم. @shahidan_kerman