جریان درگیری شهیدان همت، متوسلیان و شهبازی با مأموران سعودی در حج سال۱۳۶۰ چهار پلیس عرب، زائری را می زدند. انبوهی از حاجی ها دور آنها حلقه زده بودند و فقط نگاه می کردند. هر سه نفر به داخل جمعیت رفتند. متوسلیان پرسید چرا آن بیچاره را می زنید؟ زائری گفت: یک ذره خاک از قبرستان برداشته اونا هم او را زدند و میگن این کار کفره. وهابی های لعنتی. خون در رگ‌های متوسلیان جوشید. فریاد زد: ولش کنید نامردا و به سمت پلیسی که دست به گردن زائر گذاشته بود دوید. محمود شهبازی و ابراهیم همت هم معطل نکردند و پریدند وسط جمعیت و فریاد الله اکبر سر دادند. گرد و خاک قبرستان احد را پر کرد. شهبازی دست به کمر پلیس انداخت و کلت او را برداشت. پلیس های سعودی به عربی فحش می دادند. شهبازی دستش را رو به آسمان برد و چند تیر هوایی شلیک کرد هر چهار پلیس ازدحام مردم را شکافتند و از گوشه ی قبرستان گریختند. متوسلیان فریاد زد: مردم متفرق شین؛ اونا الان برمی‌گردند. مردم بلافاصله از گوشه و کنار پراکنده شدند. متوسلیان نگاهی به دست شهبازی انداخت. هنوز قبضه کلت محکم میان دست او بود و نگاهش به نقطه ای بود که پلیس ها فرار کرده بودند متوسلیان به او گفت: پیامبر حفاظت از تنگه احد رو به تو نسپرده که اینجوری واستادی اینجا! بریم... بعد با تبسم ادامه داد: آقا فکر کرده با خالد بن ولید طرفه... نگین سرخ محمد ابراهیم همت # شهید احمد متوسلیان محمود شهبازی eitaa.com/shahidaneh110