https://farsnews.ir/maryamsharifi/1739868238812902331/
مبادلهای که سید حسن نصرالله به آن لقب «آزادسازی دوم» داد«گذشت تا اینکه ماجرای مبادله اسرا و شهدا میان حزبالله و داعش در منطقه «عَرْسال» و«جَرود» در مرز میان سوریه و لبنان پیش آمد. ماجرا از این قرار بود که حزبالله آن منطقه را که در دست داعش بود، محاصره کرده بود. بعد از مدتی که زد و خورد میان آنها ادامه داشت، نیروهای حزبالله موفق به شکست داعش شدند و طی توافقی که میان دو طرف صورت گرفت، اجازه تخلیه امن منطقه به داعش داده شد و بهاینترتیب، منطقه عرسال آزاد شد.»
حزبالله اما به راحتی به تخلیه ارتفاعات عَرسال و جَرود توسط داعش رضایت نداده و یک بند مهم در آن توافق، گنجانده بود؛ بندی که عبارت بود از آزادی چند اسیر و تحویل پیکر چند شهید جبهه مقاومت که در دست داعش بودند. اما چرا توافق «جرود» برای ایران، اهمیت داشت و در خاطرات دوران دفاع از حرم، ماندگار شد؟ حاج سیفالله حاجی حسینی اینطور جواب میدهد: «موضوع توافق که پیش آمد، حزبالله گفت به همین راحتی اجازه ترک منطقه را به داعش نمیدهد و شرط کرد در صورتی که داعش پیکر ۲ شهید حزبالله، ۲ اسیر جبهه مقاومت و همچنین پیکر شهید محسن حججی را تحویل دهد، میتواند بدون درگیری از منطقه خارج شود...»
ادامه👇👇👇
گفته میشود وقتی داعش در مقابل این شرط حزبالله سر تسلیم فرود آورد و ضمن تخلیه منطقه با تحویل اسرا و پیکر شهدا ازجمله شهید حججی موافقت کرد، سید حسن نصرالله، دبیر کل وقت حزبالله لبنان، از این پیروزی به «التحریر الثانی»(آزادسازی دوم) تعبیر کرد.
«آن روزها ما در منطقه تدمر مستقر بودیم. یک روز از مقر فرماندهی در دمشق تماس گرفتند و گفتند: فردا ساعت ۸ صبح به منطقهای به نام «حُمَیمِه» - که تحت تسلط داعش است - بروید و پیکر شهید حججی را تحویل بگیرید.» حاج آقا برمیگردد به آن روز سرنوشتساز که در دوران دفاع از حرم، مشابهی نداشت و در ادامه میگوید: «قرار بود فردا صبح یعنی روز ششم شهریورماه سال ۹۶، به گروهی از دوستان ملحق شویم و بهاتفاق به محل مبادله برویم اما وقتی صبح به محل قرار رفتیم، دیدیم بچهها رفتهاند! نیروهای حاضر در آن محل گفتند: دیشب ساعت یک نیمهشب، کاروانی متشکل از ۱۹ دستگاه اتوبوس داعشی برای انجام تبادل سر رسید، بچهها هم مجبور شدند دنبالش بروند!
پرس و جو که کردیم، معلوم شد آن ۱۹ اتوبوس را حزبالله فرستاده برای انتقال داعشیها از منطقه عرسال؛ ۱۷ اتوبوس به تعداد نیروهای داعش و خانوادههایشان و ۲ اتوبوس خالی برای احتیاط. گفتم: حالا ما چه کنیم؟ یکی از دوستان گفت: من حدودی میدانم از کدام مسیر رفتهاند. سه نفری سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم به طرف حمیمه که ۱۲۰کیلومتر با تدمر فاصله داشت.وارد منطقه که شدیم، در طرف مقابل، ۱۹ اتوبوس دیدیم پر از آدمهایی با ریشهای بلند که نقابزده بودند و فقط چشمهایشان پیدا بود. معلوم شد هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و مبادلهای انجام نشده و حالا حالاها باید منتظر باشیم. حالا زیر تیغ آفتاب شهریورماه، ما نه نان داشتیم نه آب...»
«دوستانی را که دیشب ساعت یک به طرف این منطقه آمده بودند را همانجا دیدیم. جلو رفتم تا از یکی از آنها کسب اطلاع کنم. گفت: هنوز هیچ خبری نیست. تبادل پیام میان فرماندهی حزبالله و فرماندهی داعش ادامه دارد اما داعشیها هر دفعه یک بهانه میآورند... ماجرا از این قرار بود که فرماندهی مستقر در المیادین که مرکز حکومت داعش محسوب میشد، حاضر نبود سرنشینان آن ۱۹اتوبوس را بپذیرد و میگفت: اینها به ما خیانت کردهاند، نباید با حزبالله توافق و منطقه عرسال را تخلیه میکردند. ما اینها را نمیخواهیم. باید به همان منطقه برگردند!
ادامه👇👇
بهانه دیگری که آوردند، این بود که ما به شما اعتماد نداریم. بعد از انجام این تبادل، ایرانیها میخواهند منطقه المیادین را بمباران کنند و ما را از بین ببرند... دفعه بعد گفتند: ما از انتخاب این منطقه برای تبادل، رضایت نداریم و منطقه باید تغییر کند. اینطور بود که با موافقت حزبالله، ۴، ۵کیلومتر تا عمق بیابان عقب رفتند تا طرف داعشی راضی شود.خلاصه ساعت ۴بعدازظهر بود که بچههای حزب الله وارد جلسه با نمایندگان داعش شدند و پیکر شهدا ازجمله شهید حججی را تحویل گرفتند. دیدار ما با شهید حججی اما باز هم به تعویق افتاد. با توجه به اینکه در منطقه حمیمه شرایط مساعد نبود، نیروهای حزبالله پیکر شهید حججی را پیش خودشان بردند و بعد، به شهر تدمر آوردند و آنجا به ما تحویل دادند.»
افرادی که در محل حضور داشتند ازجمله خبرنگاران، تا آن پیکر را دیدند، صدای شیونشان بلند و حال و هوایشان از کنترل خارج شد. حق هم داشتند؛ فقط ۲۵روز از شهادت محسن حججی میگذشت. هیچکس نمیدانست آن جنایتکاران، چه بلایی سر پیکر او آوردهاند که فقط ۲کیلو استخوان از آن باقی مانده؟!...»
سبعیت داعش در نحوه به شهادت رساندن شهید محسن حججی و داغی که این اتفاق بر دل مردم ایران و آزادگان دنیا گذاشت، درواقع تیر خلاص بود بر موجودیت نحس این گروه تکفیری. و این، تحقق آرزویی بود که سردار بزرگ مقاومت، وعدهاش را داده بود. حاجی حسینی در ابن باره میگوید: «بعد از شهادت محسن حججی، حاج قاسم در پیامی نوشت: به حلقوم بریده این شهید عزیز راه اباعبدالله(ع) سوگند یاد میکنیم که از تعقیب این شجره ملعونه و نابودی این غده خطرناک برآمده در پیکر جهان اسلام تا آخرین نفرشان از پای نخواهیم نشست...
روایت حاج سیفالله حاجی حسینی از مبادله پیکر شهید حججی
https://eitaa.com/shahidaneh110
شهید «مجتبی الشیخ حسین حریری»، عضو حزب الله لبنان، وصیت کرده بود اگر پیکرش برگشت، او را زیر سایه پرچم جمهوری اسلامی ایران تشییع کنند)
فیلم تشییع 👇👇
https://farsnews.ir/maryamsharifi/1739868238812902331
دیروز یکی از دوستان نه چندان مذهبی من به مناسبتی برام می گفت که هفته قبل رفته بود یکی از بیمارستان های تهران و از قضا اونجا با امیرحسین ثابتی برخورد می کنه.
خیلی خط و ربط اینا به هم نمی خوره ولی با یه شوقی می گفت که نیم ساعت وقتش رو با سوال و جواب گرفتم و ایشان هم انگار وظیفه خودش می دید که وایسه و حرف من رو گوش بده و با من گفتگو کنه...
خلاصه از این منش یه جوون دهه شصتی که نماینده مجلس هست خیلی خوشش اومده بود...
شایدم جذبش شده بود😉
موفقین إن شاء الله
🗂 #بسته_محتوایی|سید مقاومت
🔶️ ویژه تشییع پیکر شهید مقاومت سید حسن نصرالله
📌 همین الان کلیک کنید👇
https://B2n.ir/d92063
✅ با بیش از + 250 محتوای کاربردی درباره زندگی و مجاهدت سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان
#انا_علی_العهد
#شهید_سید_حسن_نصرالله
🤲|اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَجـــــــــــ
🕌|مسجد جامع پردیسان- قم المقدسه
┄┄┅═✧❁🕌❁✧═┅┄┄
Join ➣@masjedpardisan ☜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الحديد
آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻳﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺍﻟﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ، ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ ; ﭘﺲ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ .(٧)
الحديد
وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُولَٰئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻴﺪ ؟ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺧﺪﺍﺳﺖ [ ﻭ ﻛﺴﻲ ﻣﺎﻟﻚ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ ] . ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻓﺘﺢ [ ﻣﻜﻪ ] ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ [ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ]ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ، ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺘﺢ [ ﻣﻜﻪ ] ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ، ﺑﻠﻨﺪﭘﺎﻳﻪ ﺗﺮﻧﺪ . ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﺮﻳﻚ ﻭﻋﺪﻩ ﻧﻴﻜﻮ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ .(١٠)
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید سیدحسن ولی یکی از شهدای شهرستان آمل میباشد که در حین تحویل پیکرش به خانواده اتفاق بسیار عجیبی افتاد.
سید حسن بسیار به کبوتر و پرورش آنها علاقه داشت و به آنها عشق میورزید.
خواهر این شهید بزرگوار میگوید:
وقتی حسن دو دستش را باز میکرد، کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند و وقتی شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن با آن روانه میشد رفته و برگشتند.
ظاهرا فهمیده بودند حسن قرار است شهید شود.
بعد از خبر شهادت سیدحسن به خانوادهاش، مادرش اصرار کرد دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهید ببریم و میگفت پسرم خیلی این کبوترها را دوست داشت.
خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید میشدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند.
وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل جنازه رسید مادرش دو کبوتر را بر روی سینه شهید قرار داد و کبوتران به محض دیدن پیکر بی جان شهید در دم جان دادند و با شهید همراه گشتند
@BisimchiMedia