۳ یعنی نمیخواستن متوجه بشن ی روز خاله شوهرم روضه انداخته بود و منم دعوت بودم رفتم دیدم مادرشوهرمم هست بعد از روزه رو کرد به مردم و گفت خدا لعنت کنه عروسی رو که بچه ت رو معتاد میکنه مردم بگین امین من اصلا اهل جواب دادن نبودم یهو نمیدونم چی شد که گفتم خدا لعنت کنه کسیو که تهمت میزنه اصلا باشه من شوهرمو معتاد کردم برادرشوهرم که چند ساله معتاده مجرده چی؟ اونم حتما من معتاد کردم اره؟ توروخدا دست بردارید، بعدم اومدم خونه مون اون شب ی کتک از شوهرم خوردم ولی دهن مادرش بسته شد شش ماه گذشت ی روز شوهرم اومد گفت خسته شدم حالم از خودم بهم میخوره میخوام ترک کنم منم تشویقش کردم و کلی خوشحال شدم ادامه دارد کپی حرام