1 ده سال سابقه کار توی اداره مالیات یکی از مناطق تهران رو داشتم. سی و هفت سالم بود و با شوهرم دوتایی کار می‌کردیم. یه پسر پونزده ساله و دختر نه ساله هم داشتم که هردو دانش آموز بودن. زندگی آرومی داشتم و هیچ وقت با کسی خصومت نداشتم تمام سعیم بر این بود فقط سرم تو کار خودم باشه. داشتم فکر می‌کردم به حرفایی که از زبون دوستم سهیلا شنیدم. _ نازنین طرف گفت اگه رشوه بدی کارتو انجام می‌دم ! سرم رو به اطراف تکون دادم_ آقای محمدی همچین آدمی نیست! اوفی گفت_ آخه تو از کجا انقد مطمئنی؟ _ همکارمه دیگه می‌شناسمش. دستی به کمر زد_ چقدر می‌شناسیش؟ _ ده ساله که همکارمه اما سابقه ش بیشتر از ایناست! آقای محمدی با تجربه ترین و قدیمی ‌ترین کارمند اداره است. ادامه دارد. کپی حرام.