♥️
#شهیدانه
گفتم: ماشينم بنزين تموم كرده، يك ليتر بنزين بهم بده تا به پمپ بنزين برسم، گفت: چند لحظه صبر كن... مي رم از پمپ بنزين مي گيرم.
چند دقيقه بعد كه برگشت، پانزده ليتر بنزين با خودش آورده بود، توي ماشين نشسته بودم كه چشمم به آمپر بنزين افتاد باكش پر بود، گفتم: ازت دل خور شدم، باك ماشينت پر بود، اون وقت به من بنزين ندادي و رفتي از پمپ بنزين گرفتي.
خنديد و گفت: بنزين ماشين من مال بيت المال مسلمين بود اگه يه ذره از اونو به تو مي دادم نه تو خير مي ديدي، نه من...!!
#شهیدمهدیطیاری