9.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️#شهیدانه
پیام شهیدجوادمحمدی...
یکدنیا معرفت و اخلاص، در همین چند دقیقه صحبت..
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹#شهیدانه
اولین شهیدراه نابودی اسرائیل
صدای شهید لطفی نیاسر را که مستقیما توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسید را میشنوید.
🌹#شهیدانه | #مناجات
🤲خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی. خدایا! تو خود میدانی که همواره آماده بودهام آنچه را که تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم. اگر این نبود، آن هم خواست تو بود. پروردگارا! رفتن در دست تو است؛ من نمیدانم کجا و چه موقع خواهم رفت ولی میدانم که از تو باید بخواهم که مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آنقدر با دشمنان قسم خوردهات بجنگم تا به فیض شهادت برسم.
🌷شهید علی صیاد شیرازی🌷
🌹#شهیدانه
✍هرگاهتصمیمگرفتےبدون حجاب
وباظاهرغیراسلامےبیرونبروۍ،
بدانکهغربرادرتهاجمفرهنگےاشیارۍ
مےکنےوتوجهجوانانےکهسعےبرحفظ
نگاهشاندارندراجلبمےکنے
مباداحجابـےکهبرتوواجبشدهتاتورا
با نجابت فاطمے پاکدامننگهدارد
راتحریفکنےچراکهتوآبروۍتمامے
دخترانمحجبهوپاکدامنهستےبااین
همهاگرهمچنانبهاینمسئلهبـےتوجه
بودۍبدانکهدیگراسمشیعهبرروۍ
تونمیتوانگذاشت..
#شهیدعلاحسن_نجمه
🌹#شهیدانه
دوستانش میگفتند:شب قدرسال قبل تو هیئت گفتن:به یکی نیازه که بچه های کوچیک رو از دم درببره تا مهدکودک هیئت. همه گفتیم ما میخوایم قرآن سربگیریم وقبول نکردیم.
اما آرمان قبول کرد و کل شب احیا فقط دم در وایساده بود و بچه هارو تا مهدکودک میبرد!
راه های عاقبت بخیری فقط اونایی نیست که مافکرمیکنیم!
خدایا به ما بلوغ وظیفه شناسی عنایت بفرما
#شهید_آرمان_علی_وردی🕊
یادش گرامی با ذکر صلوات🌹
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹#شهیدانه
💢به جبهه اومدم شایدبتونم درراه خداکمکی کنم....
#شهید_مهرداد_عزیزاللهی
#شهیدانه♥️
خواهرم همه دعواها سر حجاب توست
ما پاکی تو را می خواهیم
و آنها برهنگی تو را
ما آزادی تو را می خواهیم از بند هوس ها
و آنها برده جنسی برای لذتها
و تو خود انتخاب کن بانو.
#شهید_سید_سجاد_خلیلـے🕊
♥️#شهیدانه
گفت: میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون.
بیست الی بیستوپنج دقیقه گذشت، اما نیومد! نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و #نماز_شب میخونه و زار زار گریه میکنه!
بهش گفتم: مرد حسابی تو که منو نصفجون کردی، میخواستی نمازشب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و میخوام داروهام رو بخورم؟!
برگشت و گفت: خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه، من ۱۶ سالمه، چشام مریضه، چون توی این ۱۶ سال امام زمان(عج) رو ندیده؛ دلم مریضه بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم؛ گوشام مریضه، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم...
#شهید_عباس_صاحب_الزمانی🌹
#شهیدانه🌹
یاد گرفتیم :
از ابراهیم هادی ، پهلوانی را🕊
از حاج همت ، اخلاص را🕊
از باکری ها ، گمنامی را 🕊
از علی خلیلی، امر به معروف را 🕊
از مجید بقایی ، فداکاری را 🕊
از حاجی برونسی ، توسل را 🕊
از مهدی زین الدین ، سادگی را 🕊
از حسين همدانى ، جوانمردى و اخلاق را🕊
از حاج قاسم سلیمانی، ولایتمداری را 🕊
بااین همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ایم!!....💔
#شهیدانه🌹
بنّا بود؛
چون کر و لال بود، خیلی جدی نمیگرفتنش.
یه روز کنار قبر پسر عموی شهیدش با انگشت یه قبر کشید،نوشت”شهید عبدالمطلب اکبری!
خندیدیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و نوشته اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و رفت.
فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش
۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن.
دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و ما مسخره بازی درآورده بودیم!
وصیتنامش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
یک عمر هرچی گفتم،به من میخندیدن!
یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم،فکر کردن من آدم نیستم و مسخرم کردن!
یک عمرکسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم
اما مَردم! ما رفتیم
بدونید هر روز با آقام امام زمان(عج)حرف میزدم.
آقاخودش گفت:تو شهید میشی...
#شــهیــدانــه
🍃حسین خرازی نشست ترک موتورم و راه افتادیم.
🍂بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش میسوخت.
🍃فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد؛ من و حسین آقا هم برای نجات آن بندهی خدا با بقیه همراه شدیم.
🍂گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو سه متری، میپاشیدیم روی آتش.
🍃عجیب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت میسوخت، اصلاً ضجه و ناله نمیزد و همین موضوع پدر همهی ما را درآورده بود!
🍂ناله نمی کرد اما بلند بلند فریاد میزد:
خدایا.....الان پاهام داره میسوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی
🍃خدایا!
الان سینهام داره میسوزه....
این سوزش به سوزش سینهی حضرت زهرا(س) نمیرسه....
🍂خدایا!
الان دستهام سوخت..
می خوام تو اون دنیا دستهام رو طرف تو دراز کنم.... نمیخوام دستهام گناه کار باشه!
🍃خدایا!
صورتم داره میسوزه!
این سوزش برای امام زمانه(عج)...
🍂برای ولایته..
اولین بار حضرت زهرا(س) این طوری برای ولایت سوخت!...
🍃آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمیتونم، دارم تموم میکنم.
🍂خدایا!
خودت شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم.
🍃آن لحظه که جمجمهاش ترکید من دوست داشتم خاک گونیها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
🍂حال حسین آقا از همه بدتر بود.
🍃دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه میکرد و میگفت:
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمیداره بگه جواب اینا رو چی میدی؟
🍂زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.
🍃تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانهی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد.
#شهیدانه
🌹شهید گمنام:
غریب ترین کلمه است...
مظلوم ترین کلمه...
کلمه ای که هزارن هزار درد دارد...
دردهای ناگفته...
حرف های نزده...
بغض های سرخورده...
شهید گمنام یعنی:
هنوز مادری منتظر است...
هنوز پدر شکسته ای امیدوار است...
شهید گمنام یعنی دلتنگی فرزندی برای پدرش که حتی مزار هم ندارد...
یعنی اشک های سرد زنی برای گمنام بودن مرد زندگیش...
شهید گمنام یعنی فقط چند استخوان...
یعنی غربت...
یعنی پلاکی گم شده...
شهید گمنام یعنی مزاری خلوت...
یعنی بی سروصدا اوج گرفتن...
شهیدگمنام یعنی پسرم دیگه بیا...
یعنی پدرم به چند استخوانت هم راضیم فقط بیا...
شهید گمنام یعنی معلوم نیست چگونه شهید شده است؟
گرفتار آب های خروشان اروندشده است؟
یا انتهای کانال کمیل آرام گرفته است؟
شایدهم در طلاییه غریب مانده است...
شهید گمنام یعنی دیگر برنمیگردد...
یعنی بی خبری...
#شهید_گمنام یعنی:
فدایی مادر شدن...