. ✈️🚀💥 چهارم آذرماه ۱۳۶۵ ، بمباران اندیمشک ، بزرگ‌ترین حمله هوایی عراق علیه ایران در دوران دفاع مقدس : 🌹 چهارم آذرماه سال ۱۳۶۵ به دنبال پیروزی افتخار آفرین رزمندگان اسلام در عملیات پیروزمندانه «والفجر هشت و تصرف شهر استراتژیک «فاو» ، رژیم بعث عراق در انتقام این شکست مفتضحانه شهر اندیمشک را آماج بمباران هواپیماهای خود قرار داد که بدون شک بعد از بمباران‌های جنگ جهانی دوم از نظر تعداد هواپیما و زمان حمله بزرگترین حمله هوایی به یک شهر به حساب آمده است ... ✈️ تعداد جنگنده‌های حمله کننده : ۵۴ جنگنده ⏰ مدت حمله : یک ساعت و ۳۰ دقیقه 🌷 شهدا و مجروحین : بیش از ۴۰۰ شهید و ۷۰۰ مجروح 🌻 اهداف بمباران شده : علاوه بر مناطق مسکونی ، میدان راه آهن و ایستگاه راه آهن اندیمشک ، بازار روز کالا و تره‌بار ، پادگان دوکوهه ، پایگاه چهارم شکاری (بین اندیمشک و دزفول) ، دبیرستان شریعتی ، سد و نیروگاه دز ، رادار موشکی سد دز ، پادگان سفينه النجاه ، ایستگاه بالارود ، اداره پست و مخابرات و بیمارستان شهید بهشتی بمباران شد ... ✍🏻 شرح واقعه از زبان حمید داودآبادی نویسنده پژوهشگر و رزمنده دوران دفاع مقدس : ☘ در شهر چه خبر است ، هنوز مردم در جنب و جوش بودند ، عده‌ای لوازم اولیه زندگی را بار وانت کرده بودند و به‌طرف کوه‌های «دز» و روستاهای دامنه آن نقل مکان می‌کردند ... صدای گریه و شیون از گوشه و کنار خیابان بلند بود ، بازار روز شهر قابل دیدن نبود ، مغازه‌ها ویران شده بودند ، بوی خون و باروت و دود خانه‌ها و مغازه‌هایی که در آتش می‌سوختند ، مشام را می‌آزرد ... 🌺 حمام نبش بازار روز هم از بمب‌ها در امان نمانده بود و منهدم شده بود ... لوله‌های آب ترکیده بود و آب با فشار زیاد از میان آجرها و خاک‌ها بیرون می‌زد ، کف خیابان ، وجب به وجب جای گلوله‌های کالیبر هواپیما ، کیف مدرسه ، کتاب درسی ورق ورق شده ، دمپایی زنانه و مردانه و بچه گانه ووو در گوشه و کنار به چشم می‌خورد ... 🌸 در میدان راه آهن ، کنار محل فروش بلیط ، آن جا که روزانه تعداد زیادی از رزمندگان برای خرید بلیط صف می‌بستند ، خون کف پیاده‌رو را سرخ کرده بود ... شاخه‌های شکسته درخت‌ها زیر پا خرد می‌شدند ... تکه‌های بدن شهدا در بالای درخت‌ها و دیوارها به چشم می‌خورد ... در جوی آب ، خون سرخ لخته شده بود ، آن‌طور که بچه‌های شهر تعریف می‌کردند هواپیماها اول راه آهن را بمباران کردند و همین طور محل تجمع مقابل بلیط فروشی را ، مردم سراسیمه برای کمک به مجروح‌ها ، به‌طرف میدان راه آهن رفتند که هواپیمای دیگر مجدداً آن‌جا را بمباران کرد ... هواپیمای دیگری هم بازار روز را منهدم کرد که پشت جمعیت قرار داشت ... مردم درمیان خون و آتش افتاده بودند که چند هواپیما ، با مسلسل کالیبر خود خیابان را به گلوله بستند ... صحنه بسیار وحشتناکی بود ... شهر هر لحظه از سکنه خالی‌تر می‌شد ... هر کس که درحال دویدن بود سراغ عزیزش را می‌گرفت ... تعدادی از رزمندگان ، آوار را به دنبال مجروح‌ها و شهدا می‌کاویدند ...