💔 ✨انتشار برای اولین بار✨ #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_هفتم دوران راهنمایی هم تمام شد و محمدحسین از سال ۱۳۵۴ وارد دبیرستان دکتر شریعتی (شاهپور) شد و در رشته تجربی ادامه تحصیل داد. یک روز غلامحسین بعد از نماز ظهر به خانه آمد، هنوز محمدحسین به خانه نیامده بود. به غلامحسین گفتم: "نزدیک ناهار است همه آمده اند، اما از محمدحسین خبری نیست". غلامحسین گفت: "نگران نباش! با چند تا از دوستانش هنوز داخل مسجد بودند". گفتم: "چرا نگفتی بیاید خانه؟" گفت: "اتفاقا گفتم دارم به خانه می روم اگر دوست داری همراهم بیا ولی گفت در کتابخانه کاری دارم" ساعتی گذشت که محمدحسین آمد. با نگرانی گفتم: "مادر! توی مسجد چه کار می کردی؟ مگر نباید ناهار بخوری؟" گفت: "با بچه ها قرار گذاشتیم روزی چند ساعت کتاب های مطهری و شریعتی را بخوانیم. شما دیگر باید به دیر آمدن و یا شاید نیامدن من عادت کنید". چون رفتارهای خلاف اخلاق از او ندیده بودم، به او اطمینان داشتم و دیگر حرفی نزدم. خواندن قرآن، نهجالبلاغه و کتاب های ارزنده دیگر مانند رساله امام خمینی بر حالات روحی و رفتارش تاثیر فراوانی گذاشته بود. محمدحسین بسیار خوشذوق، خوشاخلاق، خوش پوش و باسلیقه بود. اقوام و آشنایان دوستش داشتند. او بیشتر وقت ها دیر به خانه می آمد و در جواب سوالم که "کجا بودی؟" می گفت: "مسجد" مسجد محل امنی بود و من هیچ وقت مانع حضورش نمی شدم؛ تنها نگرانی من به خاطر این بود که مبادا اتفاقی برایش نیفتد. دغدغه من حضور محمدحسین در جمع انقلابیون بود.... #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 #فقطفرواردکنید #کپےپیگردالهےدارد