شهید شو 🌷
💔 ✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_نود_و_چهار سراغ بچه ها (حسین م
💔


✨ انتشار برای اولین بار✨ 

  

ما با شما هستیم
(محمدعلی کارآموزیان)


خواب دیدم در مجلس دعایی نشسته ام، کسی می خواند :
یا کریم یا رب...

 بعد ذکر مصیبت آقا امام حسین (علیه السلام) شروع شد. 
ناگهان محمدحسین را در مقابلم دیدم. خوشحال شدم و در آغوشش گرفتم.
 آن قدر محسوس بود که انگار در بیداری او را بغل کرده ام. 


بعد یادم آمد که او شهید شده است، پیشانی ام را روی شانه اش گذاشتم و گریستم. گفتم :«محمدحسین رفتی و ما را تنها گذاشتی.» به آرامی سرم را بلند کردم و با لبخند گفت :
«علی آقا نگران نباش ! ما با شما... ما با شما هستیم.»





... 
...



💞 @aah3noghte💞