به بهانه آغاز سال ۲۰۲۵ میلادی
تمام آغاز و پایان سالها قراردادی است، قراردادی میان قوم و قبیلهای برای اینکه زیستنهایشان را تبدیل به عدد بکنند، برای اینکه مبنایی داشته باشند برای تکرار فصول و گردش افلاک، فرقی هم نمیکند کدامین روز در کدام قبیلهی دنیا آغاز سال در نظر گرفته شود.
از منظری فرامتنی تمام تقویمها قراردادی است. آغاز سال صرفا یک عدد است، آنچه مهم است آغاز سال نیست، آغاز حال است. درست لحظهای که هر انسانی تصمیم میگیرد مسیر زندگیاش را با دستان خویش عوض کند.
مهم گردش زمین به دور خورشید یا گردش ماه به دور زمین یا گردش کدام سیاره به دور کدامین ستاره نیست، آنچه مهم است گردش حال ماست، از پلشتی و زشتی به پاکی و زلالی.
ایام میآیند و میگذرند، بهارها تابستان میشوند و پاییزها جای خود را به زمستان میدهند با امید بهاری دیگر و در تمامی این تکرارهای گذار و گذر، چه بسیار آدمها با چه بسیار آرزوها و خاطرهها و رویاها که جهان ذهنی خود را با خویش به زیر خاک میبرند.
زندگی را چندان جدی نگیرید، جهان را، حرفها و رفتارهای آدمها را، رنجها و خوشیها را، جوانی و پیری، بیماری و تندرستی را، تمام میآیند و میگذرند و ما نیز همراهشان میآییم و میگذریم و هیچ بهجا نمیماند از هیچ کداممان، جز مشتی خاک، که جز بهکار روییدن گلی و گیاهی در قرنهایی بعد، بهکار دیگری نمیآید.
زندگی به شوخی نمیماند، زندگی خود شوخی است و جدی گرفتنش اشتباهی بزرگ. شوخیگرفتن زندگی یعنی اینکه بتوانیم نقش خود را جدی بگیریم و نه بازی زندگی را.
ما برای تغییر میجنگیم، ما برای حالی تازه، ملالی تازه را پشت سر میگذاریم. اندوهگین میشویم تا بخشی از شادی را به فهم خود و دیگران درآوریم. ما ققنوسوار بر میخیزیم، میسازیم و باز بر زمین میزنیم. ما ردپایی بر این هستی میشویم بدون اینکه پایی از ما در این هستی بماند. ما فراموش میکنیم تا بتوانیم بهیاد آوریم.