پسرک از پدربزرگش پرسید درباره ی چه می نویسی؟
👈پدر بزرگ پاسخ داد: درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم، مدادی است که با آن می نویسم، می خواهم وقتی بزرگ شدی تو هم مثل این مداد بشوی!
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید، گفت:
اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام! پدر بزرگ گفت: بستگی دارد چطور به آن نگاه کنی!
در این مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بیاوری، برای تمام عمرت به آرامش میرسی:
صفت اول: اینکه میتوانی کارهای بزرگ انجام دهی، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت میکند؛ اسم این دست خداست و او باید همیشه تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد.
صفت دوم: باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد، اما آخر کار نوکش تیزتر می شود و اثری که از خودش به جا میگذارد ظریف تر و باریک تر است. پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی.
صفت سوم: مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم. بدان که تصحیح یک کار خطا کار بدی نیست، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است.
صفت چهارم: چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی که داخل چوب است اهمیت دارد. پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.
و سر انجام صفت پنجم مداد: همیشه اثری از خود به جا می گذارد. پس بدان هر کار در زندگی ات می کنی، ردی از تو به جای میگذارد و سعی کن نسبت به هر کاری که می کنی هشیار باشی و بدانی چه میکنی، زیرا ممکن است همیشه نتوانی از پاک کن استفاده کنی...