صحنه و صحنه پردازی قسمت دوم
بدون خصوصیت زمانی و مکانی محیط داستان شخصیت در خلاء زندگی میکند و نویسنده قادر نخواهد بود که دنیای داستانی خود را خلق کند. گذشته از این، حال و هوا و فضا و رنگ داستان نیز دچار اشکال میشود. مثلاً اگر صحنه داستان گیل مرد را از آن بگیرید همه چیز آن را گرفتهاید. هوای بارانی و مرطوب شمال و قرار دادن شخصیتها در این هوا مقدمات برخورد و کشمکش شخصیتهای داستان را فراهم میکند و فاجعه پایانی داستان را به وجود میآورد. در همه داستانها تا این حد وابسته به صحنه نیستند و در بسیاری از داستانها صحنه معنا و مفهومی غیر از آنچه به ظاهر نشان میدهد ندارد.
زمان و مکانی را که در آن عمل داستانی صورت میگیرد صحنه میگویند. این صحنه ممکن است در هر داستان متفاوت باشد و عملکرد جداگانهای داشته باشد و هر نویسندهای صحنه را برای منظور خاصی به کار گرفته باشد. بعضی از نویسندگان در استفاده از صحنه مخصوص به منظور خاصی را دنبال میکنند و بعضی نه. به هر حال نویسندگان امروز با صحنه و صحنه پردازی کمتر با اهمال و سهلانگاری روبرو میشوند و نسبت به آن توجه خاصی دارند. زیرا که جامعه شناسی معاصر تاکید بسیاری بر محیط زیستی انسان دارد. بنابراین نویسندگان بزرگ امروز به تاثیر محیط بر شخصیتهای داستان توجه بسیار دارند. زیرا داستان حتماً باید در جایی اتفاق بیفتد و در زمانی به وقوع بپیوندد. از این نظر کاربرد درست صحنه بر اعتبار و قابل قبول بودن داستان میافزاید. هر نویسنده به خوبی میداند که برای باور داشت داستانش مکان و زمان و وقوع آن را باید طبیعی و واقعی تصویر کند تا حقیقت مانندی داستانش تحقق پذیرد. به همین دلیل است که حتی در داستانهای خیالی و مافوق طبیعی سورئالیستی و نمادگرا و داستانهای شگرف و فراداستان صحنه داستان بر زمینه واقعی و قابل قبول جریان دارد. مثلاً صحنه وقوع داستان تمثیلی و نمادگرا و سورئالیستی بوف کور در شهر ری مهم و تاریخی و باستانی که اکنون شهری دیگر و مذهبی شده است. صحنه زندگی و مرگ شخصیت داستان تاریکخانه شبیه زهدان مادر است.
ادامه دارد
📚
عناصر داستان
✍جمال میرصادقی
#صحنه
#صحنهپردازی
@shahrzade_dastan