سلام
امروز داشتم از شبکه یک فیلم سینمایی تک تیرانداز را میدیدم.
از آنجایی که گفته بودم با خاطرات سعید زندگی میکنم، لذا با دیدن این فیلم یاد خاطره ای که از سعید خوانده بودم افتادم؛
از اعزامی که وارد تسلیحات میشه و شهید مومنی بهخاطر کار سنگین تسلیحات، و اینکه سعید ظاهر ریزنقشی داشته، عذر او را از تسلیحات میخواهد.
فیلم تک تیرانداز هم همین بود؛ شهید رسول زرین عذر تعدادی از نیروها را میخواد، ولی یکی که خیلی جُثه ضعیفی داشت، با سِمجی و پافشاری مورد قبول شهید زرین میشه و بعدها خودشو ثابت میکنه.
شهید سعید هم با اینکه کار در تسلیحات خیلی سنگین بود، ولی خودش را در عمل ثابت میکنه تا جاییکه این عملکردش باعث میشه آنچنان خودش را در دل شهید مومنی جا میندازه که اخوت و علاقه و برادری شهید مومنی به شهید سعید به حدی میرسه که به نَقل قول از مادر بزرگوار شهید سعید، دیگه حتی نمیتونستن دوری همدیگر را تحمل کنن.
روح شهدا،خصوصا این دو شهیدعزیز بزرگوار شاد 🤲🌺
پیام آقای ناصر
#سلطانیان
#ارسالی_اعضا
@shalamchekojaboodi