تو ماندی و صحرا، چهل روزِ پیش غریبانه! تنها...چهل روزِ پیش تو را با تنی خفته در خاک و خون سپردم به صحرا، چهل روزِ پیش زمین بر سر و سینه زد! گریه کرد برای تو دریا، چهل روزِ پیش نبودی و بستند دست مرا به زنجیرِ غم ها، چهل روزِ پیش ببین که شکسته مرا داغ تو جوان بودم امّا چهل روزِ پیش زمین خوردی و بود دور و برت چه جنجال و دعوا، چهل روزِ پیش رقم خورد با کینۂ حرمله(لع) تمام بلایا، چهل روزِ پیش به تو نیزه زد شمر(لع) و بعدش گذاشت به روی تنت پا...چهل روزِ پیش خودم دیدم آبت نداد و برید سرت را همین جا، چهل روزِ پیش سرت را که نه! بلکه بر نیزه زد دلِ زینبت(س) را، چهل روزِ پیش! 🔸شاعر: _______________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7