در خون شناور شد پَرَش محراب گلگون شد از خون سرش محراب جان نماز آن روز جان می داد حتی نمی شد باورش محراب در خون مولا روضه خوانی کرد رفته به روی منبرش محراب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 وقت تولد خانه ی کعبه وقت شهادت بسترش محراب درس شهادت را از او تنها آموخت با چشم ترش محراب آن کاسه های شیر می گفتند: از چه نبودی! یاورش محراب کاری نمی آمد ز دستش پس بی چاره شد در محضرش محراب اول علی سجده نمود اما سجده کنان شد آخرش محراب فُزتُ بِرَبِّ الکَعبه ... قبل از او جان می سپارد در برش محراب .‌‌.. بغض علی یعنی که «قتلگاه » بودست نام دیگرش «محراب» ** با اهل خیمه او وداعی داشت شاید نیاید خواهرش گودال سکه اگر جایش نمی دادند دعوا نمی شد بر سرش گودال چکمه ، نگیر از جسم او بوسه دارد میاید مادرش گودال 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 حتی برای ظلمِ اینگونه راضی نمی شد خنجرش گودال قولِ عروسک داشت از بابا باور ندارد، دخترش گودال... بابای خوبش از سفر بر گشت ماندست اما پیکرش گودال شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7