میروی هیئت به هیئت
ای که بر سر می زنی بهر حسین
عاشقی بر آن عزیز عالمین
می روی هیئت به هیئت هر زمان
خادمی بر آل حیدر هر مکان
پرچم سرخ حسین دردست توست
راه تو باشد گرامی و دُرست
این مدال آسان نیاوردی بدست
گشته ای با جمله یاران حق پرست
روز و شب یاد علی کارت بود
شیوه حیدر به رفتارت بود
دم ز مولا میزنی در هر مکان
در زبان تو همی باشد عیان
یا علی و یا علی ورد لبت
من شنیدم بانگ یا رب یا رب ات
صورتت باشد نماد عابدان
می نشینی در کنار زاهدان
هر کجا بزم علی باشد به پا
آن میان باشی بزرگ و رهنما
تو برای خود کسی و کِسوتی
با مقام نوکری با ثروتی
کی علی گفته برنجانی دلی
از چه ای مومن ز یزدان غافلی
تو خبر داری ز حال مادرت؟
یا که راضی از تو باشد همسرت؟
حال همسایه تو پرسیدی از او؟
می کنی از حال آنان جستجو؟
بذل وبخشش توبه خویشان کرده ای؟
یا غم خواهر برادر خورده ای؟
سر به بابا میزنی یا بر عمو؟
خاله و عمه عزیزانت بگو؟
آن رفیق هیئتی اکنون کجاست؟
نامده شاید مریض و بینواست؟
ای برادر گویمت بیدار شو
پند من گیر و بیا هشیار شو
راه مولا راه مردان خداست
غیر از ای باشد خدا داند خطاست
دست مسکین گیر از روی کرم
در خفا ای مهربان تاج سرم
گر چه می دانم مرید مرتضی
با محبت باشد و اهل سخا
من به آن گفتم که دنبال ریاست
شاهد این ادعا آری خداست
عاشقان مرتضی کاری کنید
گاه امداد آمده یاری کنید
این رضای حق بود گویم ترا
مزدتان باشد الهی با خدا
آنچه گفتم من به آن زیبنده ام
(بیقرارم) حالیا شرمنده ام
بیقرار اصفهانی
🔹
#اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7