... صدای تو از دور آمد، شنیدم به سمت صدایت دویدم، دویدم قفس بود و در تنگنای نفس بود درِ آسمان باز شد، پر کشیدم زدم دل به جاده، شتابان، پیاده نفس بودم و از خودم دل بریدم شدی داغ و در عمق جانم نشستی شدم اشک و در پای عشقت چکیدم دویدم، بریدم، شکستم،نشستم نفس تازه کردم، به سمتت پریدم شدم بید مجنون، شدم دل، شدم خون نسیم تو آمد، به سویت وزیدم اگر منت باد سوزان.. کشیدم اگر ناز خار بیابان... خریدم علم تا علم رد شدم از خودم هم به تو آرزوی عزیزم رسیدم شبی بود روشن، فقط تو، فقط من در آغوش زیبایی ات آرمیدم... شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7