وقتی پدر خسته میآمد سمت خانه
وقتی که شاکی بود از جور زمانه
وقتی به دستش بار سنگین داشت، مادر
یک "یا علی" میگفت از دل ، عاشقانه
عطر خوش نامت که میپیچید در باد
در سجده میافتاد گل هم بی بهانه
دست پر از مهرت همیشه بر سرم بود
وقت دعا ، ای بعد پیغمبر یگانه
نام تو را از کودکی دارم به خاطر
ای نام زیبای تو ، شعر جاودانه
ذکر تو را هر وقت خواندم باز دیدم
تسبیح ، میخواند تو را دانه به دانه
مادربزرگم تا گره بر دار میزد
با تار وپودت عشق را میکرد شانه
نام تو را میبافت میلرزید دستش
نام "علی" از هر گلش میزد جوانه
در " اشهدٌ اَنّ علیاً " میشنیدم
وقت اذان ، نام عزیزی دلبرانه
با تار و پودم دوست دارم "یاعلی" را
در خاطراتم خوش نشسته این ترانه
یک پیرزن نادعلی میخواند ومیگفت
وا میکند بغض دلت را بی بهانه...
#اعظم_کلیابی#بانوی_کاشانی
.🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7